تکتم جاوید | شهرآرانیوز؛ انگار هیچ کار بچههای این دورهوزمانه در کنترل پدر و مادرها نیست. دیگر نه میتوان درباره نوع لباس پوشیدنشان اظهارنظر کرد، نه درباره رفتوآمد و نه حتی درباره انتخاب شریک زندگیشان. خودشان میخرند، میپوشند و با تمام وجود با بقیه مخالفت میکنند. هر پدر و مادری را که میبینیم، با فرزند جوانش در خانه مشکل دارد. درددلهایشان تمامی ندارد؛ همانها که از نسل پیشین به حساب میآیند و همهچیز را با معیارهای ذهنی و تربیتی خود میسنجند. حکایت امروز ما حکایت تغییر الگوهای خانواده و نارضایتی والدین است از رفتار جوانترها که خودسرانه عمل میکنند و جایگاه آنها را جدی نمیگیرند؛ آنچه زمینه اختلاف بین دو نسل است و به شکاف نسلها شهره شده است و باعث میشود نارضایتی متقابل والدین و فرزندان بیش از همیشه نمود پیدا کند.
نوبت تغییر والدین است
این روزها داشتن یک نوجوان یا جوان را در خانه، به نگهداشتن گویی آتشین در دست تشبیه میکنند که برای مدیریتش، باید مدام آن را این دست به آن دست کنید. خود جوانترها، اما چنین اعتقادی ندارند؛ ایمان مولایی که چند هفتهای است بیستوچهارسالگی را رد کرده میگوید: به نظرم ما جوانی پدر و مادرهایمان هستیم، فقط مسائلمان تفاوت کرده است.
به عقیده او جوانها به اقتضای زمانه تغییر کردهاند و تغییرشان همان مولفههایی را دارد که پدر و مادرهایشان در زمان جوانی خود تجربه کردهاند.
عباس اکبری، نوجوان شانزده سالهای است که شیوه لباس پوشیدنش مخالفتهای زیادی از سوی مادرش بهدنبال داشته است. او میگوید: مادرم فرهنگی است و انتظار دارد من شبیه بچههای همکارانش باشم، اما من شکل خودم هستم.
او الگوبرداری از آدمهای موفق را در موفقیت آینده خود موثر میداند و ادامه میدهد: الگوی من خوانندهای خارجی است که از صفر شروع کرده و به همه چیز رسیده است. این لباس پوشیدن بخشی از راهی است که من میخواهم طی کنم و اهمیت زیادی در تحقق هدف نهایی من ندارد.
دانیال عبادی را در حال انتخاب گوشی جدیدش میبینیم؛ میتوان بیشتر خالکوبی شلوغ بازویش را از زیر آستین تیشرت دید؛ او میگوید: مد در زمانه ما چیزی است که دیروز نبوده است؛ برای همین آدم دیروزی با آن مشکل دارد.
به عقیده او «خانوادهها با تغییرات نسل جوان باید همراه شوند» چرا که «زمان به عقب برنمیگردد.»
مبینا هم که چند روز دیگر به تولد هفدهسالگیاش میرسد همین عقیده را دارد و میگوید: تغییر همیشه هست، به نظرم پدر و مادرها نباید اینقدر در گیر و دار لباس و رفتار ما باشند چرا که چه بخواهند چه نخواهند زمانه اینطور است. او مدعی است «نسل ما تغییر کرده و بازهم تغییر خواهد کرد حالا نوبت خانوادههاست که همراه ما تغییر کنند. الان خالکوبی و آرایش و مو رنگ کردن مد نسل من است؛ خانواده من نهایتا مدتی بتواند من را منصرف کند، اما در نهایت من مثل همکلاسیهایم اینکارها را میکنم.»
او از دوستی میگوید که «یک سال است خالکوبی کرده، اما هنوز مادر طرف خبر ندارد.» به عقیده مبینا و دوستش هاله «خانوادهها میتوانند به جای اینکه روبهروی فرزندانشان باشند» کنار آنها قرار بگیرند و از چشم آنها این تغییرات را ببینند. هاله میگوید: از چشم ما این تغییرات خیلی بزرگ و غیرقابل بخشش نیست. کسانی هم که فاصله سنی کمتری با ما دارند، موضوع را مثل ما میبینند، اما نگرانی همیشگی پدرها و مادرها باعث شده تغییرات من و هم نسلهایم را به چشم بد ببینند.
شتاب تغییر از خود تغییر نگرانکنندهتر است
در همین خصوص با دکتر حسین سلیمانپور، روانشناس و مشاور مشهدی گفتگو کردیم. او درعینحال که معتقد است تغییر الگوها طبیعی است و دلیلی ندارد فرزندان همان الگوهای والدین را تکرار کنند، تاکید میکند که «مسئله نگرانکننده، شتاب فزاینده در این تغییرات است.»
این روانشناس اضافه میکند: والدین براساس آنچه از گذشته با خود آوردهاند، الگوهای ثابت تعریفشدهای در حوزه مسئولیتپذیری، احترام به والدین، اطاعت و فرمانبرداری، امور دینی و حتی خوردوخوراک دارند، درحالیکه نوجوان و جوان امروزی براساس الگوهای جدید دیگری درحال رشد است که بسیاری از آنها ناهنجاریهایی است که به هنجار تبدیل شده است.
سلیمانپور دردسر را زمانی میداند که والدین مصر میشوند فرزندان را در جایگاه خود جای دهند و چون ازسوی جوانان پذیرشی وجود ندارد، چالشها و تنشهایی در خانواده پدید میآید؛ «این چالشها گاه بهحدی است که نوجوان و جوان را از خانه فراری میدهد و به سوی محیط ناامن بیرون هدایت میکند. اگر پای صحبت فرزندان خود با دوستانشان بنشینید، متوجه میشوید که بسیاری از آنان بهدنبال راهی برای استقلال مالی و جدایی از والدین خود میگردند.
۵۰-۵۰ توافق کنید
به عقیده این مشاور «آموزش ندیدن والدین در زمینه رفتار با جوانان، نصیحت یا امر و نهی کردن، ناهماهنگی والدین با یکدیگر و درنهایت عوامل محیطی» ازجمله دلایل بروز چالشهای بیننسلی است که در نهایت تعدادی از خانوادهها را به جلسات مشاوره میکشاند و «تازه آنجاست که متوجه میشوند چه اتفاقی در جامعه نسلجوان درحال رخ دادن است.»
او به والدین توصیه میکند «بپذیرند که نمیشود در این گروه سنی بهصورت مستقیم تغییری ایجاد کرد.» و میگوید: والدین تنها از واژگان «باید، نباید و چرا» استفاده میکنند، درحالیکه در ۸۰ تا ۹۰ درصد زمینهها هیچ ارتباط عاطفی با فرزند خود ندارند.
او با تاکید بر اینکه برای کاستن از سرعت تغییرات بین نسلی ابتدا باید وارد قلب نوجوان شد و بعد وارد ذهن او، ادامه میدهد: والدین باید عشقشان را به فرزندان خود نشان دهند و فرزندان هم شیوه پذیرش سبک زندگی والدین را آموزش ببینند.
به عقیده این کارشناس توافق ۵۰-۵۰ بین والدین و فرزندان بر سر تغییرات بهترین راهحل در شرایط کنونی است. او یادآور میشود ما قدرت استریل کردن محیط بیرون از خانواده را نداریم، اما میتوانیم بدن خود و اعضای خانوادهمان را در مقابل ویروسها و میکروبها واکسینه کنیم؛ رابطه عاطفی بین اعضای خانواده بهخصوص با جوان، محیط خانه را برای همه امن میکند.
نسل جدید حافظ سنتهای پیشین نیست
این موضوع را با حامد بخشی، دارنده دکترای جامعهشناسی و عضو هیئتعلمی جهاددانشگاهی مشهد در میان میگذاریم. او برپایه پژوهشهای خود میگوید: بهطور کلی نسل جوان بهدنبال حفظ مجموعه هنجارهای سنتی و نسل پیشین نیستند. هدفشان بیشتر کسب لذت و خوشی در لحظه است تا اینکه بهدنبال آیندهای بلندمدت باشند.
او معتقد است «بخش زیادی از این تفکر به شرایط اجتماعی و اقتصادی جامعه ما برمیگردد» و ادامه میدهد: وضعیت دائم متغیر معیشتی، به افراد بهویژه نسل جدید، اجازه دل بستن به آینده را نمیدهد و او را با این تفکر بار میآورد که از همه آنچه اکنون دارد، استفاده کند؛ شاید فردایی در کار نباشد.
به گفته او از همینجاست که چالش با والدین آغاز میشود؛ «آنها، چون در جامعهای با ساختار ثابتتر رشد کردهاند، استدلال زندگی در لحظه را نمیپذیرند.»
بخشی اضافه میکند: جوانان علاقهمندند فارغ از هرگونه ارزش، لذت بردن را تجربه کنند، بهجای اینکه منتظر فردا بمانند. این ویژگی نسل جدید باعث شده است آنها در عرصههای مختلف، رفتارهای متفاوتی از نسل قدیم از خود نشان بدهند.
او با بیان اینکه «تغییرات اجتماعی و تغییر در الگوها تدریجی است» تاکید میکند: این تغییر را حتی در تفاوتهای بین دهههای ۶۰ و ۷۰ یا هردوی اینها با دهه هشتادیها میبینید. نسلهای جدیدتر، رفتارهای متفاوتتری از خود نشان میدهند. این تغییر الگوها پیامدهایی را برای جامعه به همراه داشته است که بهآسانی مشاهدهشدنی است.
هنجارها را قاعده جوان هرم جمعیت تعیین میکند
او تاخیر در همسرگزینی و تنها زندگی کردن را مهمترین پیامد تغییر الگوهای نسلی میداند و تصریح میکند: فضای هنجاری ما به میزان زیادی به سمتی پیش میرود که در جامعه غربی رواج دارد. اولین اتفاق و اشکال سبک لذتجویانه، تاخیر در همسرگزینی و تشکیل خانواده است که شرایط اقتصادی هم در پدید آمدنش نقش دارد. در مورد پیامد دیگر هم باید گفت که سبک زندگی مجردی بیشتر منحصر به جوانان دهه ۶۰ و اغلب دهه ۷۰ است که در خانه با محدودیتهای شدید نسل گذشته روبهرو بودهاند، اما نسل دهه ۸۰ همین آزادیها را در خانه خود و کنار خانواده دارند و نیازی به جدا کردن زندگی خویش ندارند.
به عقیده بخشی والدینی که با دهه شصتیها به هیچوجه کنار نمیآمدند و با دهه هفتادیها چالش داشتند، به دهه هشتادیها تسلیم شدهاند؛ «البته دهه هشتادیها اکنون بیشتر از ۱۹ سال ندارند و باید ببینیم در آینده چه تغییراتی در الگوها وارد میکنند.»
او تصریح میکند: نسل محافظهکار گذشته، مجبور است با سبک زندگی جوان امروزی کنار بیاید و آنها را به رسمیت بشناسد. این رسم جامعهای است که جمعیت جوان زیادی دارد. در حقیقت این قاعده بزرگ است که وضعیت هرم را تعیین میکند. وقتی تعداد جوانان بیشتر شد، هنجارها را هم آنان تعیین میکنند.
عضو هیئتعلمی جهاددانشگاهی مشهد در پایان درباره ارزیابی این وضعیت میگوید: پیامدهای این سبک زندگی در جامعه در شمایل کاهش نرخ ازدواج، کاهش نرخ زاد و ولد، روابط فرازناشویی، اختلافات شدید خانوادگی و افزایش طلاق، قابل مشاهده است و تا زمانی که هنجارهایی جدید و متناسب با وضعیت جامعه بروز کند، ادامه خواهد یافت.
بهسوی تغییر الگوها، بدون ابزار لازم
از سخن کارشناسان و مشاهده فضای جامعه پیداست که ما با شدت زیاد بهسوی تغییرات قدم برمیداریم، اما همچون دیگر زمینههای خانوادگی و اجتماعی برای این تغییرات آماده نیستیم. تغییر هنجارها و الگوها ما را به سوی خود کشانده و زندگی والدین و جوانان را دچار چالش کرده است، اما هنوز آن را جدی نگرفتهایم. با این روند، از همین امروز پیداست که سالها بعد بر سر جامعه جوان ایرانی چه خواهد آمد.