امید حسینینژاد | شهرآرانیوز - «در مکتب حقایق پیش ادیب عشق/ هانای پسر بکوش که روزی پدر شوی» (حافظ)
عشق و علاقه به کتاب و تحصیل علم از گذشتههای دور در بین اندیشمندان اسلامیرواج داشته است. این عشق به کتاب و کتابخوانی تا جایی است که عالم بزرگ ابوالحسن علی بن احمد فالی از علمای قرن پنجم هجری قمری به دلیل تنگدستی مجبور میشود نسخهای نفیس از کتابی را به فروش برساند تا برای امرار معاش خود به مشکل نخورد. وی در ابتدای این نسخه شعری عاشقانه در وصف کتابش نوشته که ترجمه فارسی آن را نقل میکنیم.
وی میگوید: «بیست سال با او انس داشتم و فروختم. ناله من بعد از آن کتاب طولانی خواهد بود گمان نداشتم که روزی آن را بفروشم حتی اگر قرضهایم مرا جاودانه محبوس سازد، اما به دلیل ناتوانی و ناداری و دخترکانم مجبور به فروش آن شدم» نالههای دردناک این عالم بزرگ برای فروختن کتابش برای رفع مشکلات مالی نشان دهنده عشق و علاقه بالای علمای اسلامی به کتابهایشان است.
در دوران معاصر نیز عالمان بسیاری در بین ما زندگی میکنند که همین علاقه زیاد به کتاب در آنها جاودانه شده است. استاد احمد احمدی بیرجندی یکی از این نادره مردان روزگار ما بود که زندگی خود را وقف علماندوزی و تربیت شاگردان بسیاری کرد.
بزرگمردی از خطّه بیرجند
او زاده مهر سال ۱۳۰۱ خورشیدی در شهر فرهنگ دوست بیرجند است. در خانوادهای روحانی متولد شد. کودکی را در دامن لطف پدر و مادر گذرانده پنج سال بعد به مکتبخانه آخوند تختکش سپرده شد و در یک سال دانشهای آن روز مکتبخانه را فرا گرفت. آنگاه به مدرسه شوکتیه رفت و در سال ۱۳۱۷ فارغالتحصیل شد، آنگاه رهسپار دانشسرای مقدماتی شد و سال بعد به تدریس در همان دبیرستان پرداخت.
شوق ادامه تحصیل باعث شد با تمامی مشکلات رهسپار تهران گردد تا در رشته زبان فرانسه مشغول تحصیل گردد. پس از چهار سال به بیرجند بازگشت و مدت ۱۴ سال به تدریس پرداخت که پنج سال آن سرپرست دانشسرای مقدماتی بود. در شهریور ۱۳۲۴ به شوق همجواری با آستان مقدس حضرت رضا (ع) خود را به مشهد منتقل کرد و از آن پس به دلیل از رونق افتادن زبان فرانسه، در دبیرستان فیوضات و مراکز تربیت معلم و دانشسرای مقدماتی ادبیات، فلسفه و روانشناسی تدریس میکرد.
در همین ایام نیز به دلیل احساس نیاز در موضوعات نگارش، دستور زبان فارسی، مباحث فلسفی و دینی آثاری را نیز عرضه کرد. هم زمان از سال ۱۳۴۸ به بعد در دانشکده الهیات و معارف اسلامی مشهد نیز به تدریس زبان فرانسه اشتغال داشت تا آنکه در سال ۱۳۵۶ به دلیل ناتوانی جسمی متقاضی بازنشستگی شد، اما به دلیل اعتبار و شهرت وی با تقاضای استاد موافقت نشد و به عنوان دبیر جانشین و راهنمای معلمان مشغول به کار بود. سرانجام در آستانه پیروزی انقلاب بازنشسته شد. پس از انقلاب نیز مدتی مدیریت مجله آموزش و پرورش خراسان را عهدهدار شد. از سال ۱۳۶۲ تا ۱۳۶۹ نیز سرپرست کتابخانههای جامع گوهرشاد مشهد گردید. از سال ۱۳۶۹ تا آخرین لحظات عمر در بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس مشغول پژوهش و تألیف بود، تا آنکه در ۲۴ آذر سال ۱۳۷۷ پس از چهارده روز بستری بودن بر اثر سکته مغزی در بیمارستان قائم مشهد درگذشت.
عشقی ریشهدار به کتاب
استاد از همان بدو تحصیل به دلیل تأثیرپذیری از پدرش علاقه وافری به کتاب و کتابخوانی داشت به گونهای که این علاقه سبب شد تا در دوران دبیرستان عضو انجمن کتابخانه شود. او در این باره مینویسد: «وقتی کلید کتابخانه را به من تحویل دادند؛ گویی کلید بهشت را به من سپردهاند.»
وی در توصیف کتابخوانیاش بیان میدارد: «من با خوشحالی زایدالوصفی به جان کتابها میافتادم، یکی را میخواندم و دیگری را بر میداشتم، خود را مطلقالعنان در انتخاب کتاب میپنداشتم و در حقیقت کتاب بازی میکردم. عادتم این بود که وقتی کتابی را میخواندم با مداد در پایان کتاب مینوشتم: این کتاب را در شب یا روز فلان از اول تا به آخر خواندم و امضا میکردم.»
احمدی این علاقه شدید را مدیون استاد بزرگ خود سید محمد فرزان میداند. استاد فرزان از اندیشمندان بزرگ و قرآنپژوهان محقق دوره معاصر است. علاوه بر تأثیرپذیری در منش اخلاقی، شاگردی در مکتب استاد فرزان سبب آشنایی او با شیوههای دقیق تحقیق و پژوهش شد. او از استادش درباره کتابخوانی چنین نقل میکند: «یا چیزی را نخوانید و نور چشمتان را به هدر ندهید یا اگر تصمیم گرفتید کتاب یا مقالهای را بخوانید کاملا دقت کنید. یک صفحه خواندن و فهمیدن بهتر است از صدها صفحه کتاب که بخوانی و نفهمی. غرض فهم و ادراک است نه زیاد خواندن.»
معلمی وارسته و صاحب نَفَس
احمد احمدی بیرجندی سالهای سال در مدارس و دانشگاههای مختلف به تربیت شاگردانی کوشا و محقق پرداخت. اخلاق نیکوی او در رویارویی با شاگردانش همیشه در ذهن و خاطر آنان جاودانه مانده است. دکتر محمدجعفر یاحقی یکی از شاگردان او میگوید: طنین رسای صدایش، وقتی در مبحثی با فروتنی و انصاف علمی تمام اظهار نظر میکرد، برایم گوشنواز و از همان آغاز احترامانگیز بود. ادب و اخلاقش بس که دم دست و در طبق اخلاص بود، هر بیانصافی بیگانه با اخلاقی را به تواضع و احترام وا میداشت. منش والا و فیض سکناتش از او در نظرم انسانی شایسته و معلمی توفیقمند ساخته بود که هر چه به او نزدیکتر میشدم به این توقیق ایمان بیشتری پیدا میکردم.
علاقه به پیامبر اکرم (ص) و اهل بیت (ع) همیشه در دل و جان او میجوشید. این علاقه را در دل و قلب شاگردانش نیز جاودانه کرد. دکتر محمدمهدی ناصح درباره این عشق و علاقه ناب استادش میگوید: «اعتقاد مذهبی و ایمان درست و دینباوری استاد بهگونهای دیگر بود. هر بار که سخنی از امامی معصوم نقل میکرد، لحنش دگرگون میشد.
سینهاش وسعت پیدا میکرد، نفسش قوت میگرفت، لبانش به لرزش میافتاد و بغض گلویش را میفشرد. اخلاص او در عشق به ائمه اطهار همیشه گونهای از ارتباط مریدی و مرادی را به ذهن میرساند». همین حس ناب استاد به اهل بیت (ع) سبب شد تا به دلیل وجود نقلهایی نادرست درباره امام علی (ع) در منظومه «خاوران نامه» ابنحسام خوسفی دست از تصحیح این کتاب بکشد.
دکتر
محمدجعفر یاحقی میگوید: «در همان سالهای دهه پنجاه و پیش از آنکه به دانشکده ادبیات رفت و آمد و با زندهیاد غلامحسین یوسفی حشر و نشر داشته باشد، گویا به تشویق یوسفی بر آن شده بود که خاوراننامه ابنحسام خوسفی را- همان که دیوانش را بالأخره در این نیمه دوم حیات پربارش به سرمایه اوقاف خراسان به پاکیزگی چاپ کرد - تصحیح و چاپ کند. یک روز که یوسفی - گمانم سال ۱۳۵۴یا ۵۵- در حضور جمعی، که من هم کمترینش بودم پیشرفت کار را از او جویا شد، ناگهان احمدی با لحنی مؤدبانه، اما مصمم و محکم اعلام کرد که دیگر این کار را ادامه نخواهد داد.
شگفتی یوسفی و ما که ناظر و حاضر بودیم، البته فتوری در اراده وی ایجاد نکرد. وقتی دلیلش را جویا شدیم؛ با تواضع و تکریم اعلام کرد که در این منظومه به روایات و حکایاتی برخورده است که از ساحت مولا علی (ع) بهکلی دور و خلاف واقع است و او نمیتواند مظلمه دروغی را که به مولا نسبت مییابد بر عهده گیرد».
پژوهشگری خستگیناپذیر و اخلاقمدار
احمد احمدی بیرجندی پس از بازنشستگی نیز دست از تحقیق و پژوهش برنداشت و پس از مدتی به پیشنهاد برخی از اهل علم در بنیاد پژوهشهای آستان قدس گروه فرهنگ و ادب مشغول شد. در طول این سالها آثار متعددی در زمینه ادبیات و فرهنگ دینی در بنیاد پژوهشهای آستان قدس رضوی منتشر کرد.
از او مقالات متعددی در مجلات مختلف علمی منتشر شده است. او در مقاله مهمی با عنوان «بحثی در نقد و انتقاد» که در مجله کتاب ماه ادبیات به بهانه یادکردی از او منتشر شده نکات مهمی درباره نقدهای روشمند و اخلاقی خاطر نشان کرده است. او در بخشی از این مقاله مینویسد: «وقتی اثری به محک نقد زده میشود باید توصیف کاملی از آن به دست داده شود و همچنانکه درباره معنی و مفهوم و باطن (fond) آن بحث میشود باید درباره ظاهر و الفاظ آن (forme) نیز قضاوتی به حق انجام شود.»
وی درباره اصول اخلاقی حاکم بر روح منتقد میگوید: «از لحاظ اخلاقی آنچه بیش از همه چیز برای منتقد لازم است روح انصاف در علم و بیطرفی در قضاوت میباشد، احساس عدالت و انصاف و توجه بدان منتقد را وادار میکند که اصل درستی و صداقت را در همه حال حاکم بر خویش بداند و قدمی از آن فراتر نگذارد.» با نگاهی به مقالاتی که او در نقد برخی کتابها نوشته است میتوان دریافت که خود نیز در نقد برخی کتابها به اصولی که به عنوان مهمترین اصلهای یک منتقد برشمرده پایبند بوده است.
وی در یادداشتی که در نقد و بررسی کتاب «دیوان نزاری قهستانی» به تصحیح استاد دکتر مظاهر مصفا نوشته است پایبندی به این اصول اخلاقی را به نمایش گذاشته است. او ابتدا در ارجگذاری تلاش دکتر مصفا مینویسد: «بسیاری از ویژگیهایی که دکتر مظاهر مصفا درباره وی نقل کرده است، تازگی داشت که هریک از آنها نیاز به بررسی اشعار وی دارد که استاد مظاهر مصفا در دیباچه، با کوششی کمنظیر و با استقامتی باورنکردنی، ولی واقعی و عینی، از لفظ و ادعا به دلیل و برهان و شواهد بسیار آنها را به مرحله تحقیق رساندهاند.»، اما سرآخر در نقد خود به برخی کاستیهای این تصحیح مینویسد: «استاد دکتر مظاهر مصفا در متن دیوانی که به هر صورت، مورد قبولشان بوده است نیز تغییراتی در شیوه املا به دلخواه دادهاند که ظاهرا جایز نیست.» این رواداری و انصاف در نقد اثری علمی از ویژگیهای پژوهشی این استاد بزرگ بوده است.
آثار و مقالات او
استاد احمد احمدی بیرجندی در طول زندگی پربرکتش بیش از ۱۰۷ کتاب و مقاله به رشتهتحریر درآورد. برخی از این آثار عبارت هستند از:
اشک خون: مناقب و مراثى حضرت سیدالشهداء علیهالسلام
امامت و رهبرى
با قرآن آشنا شویم
پرتوى از سیماى تابناک علی علیهالسلام
پند و عبرت؛ شامل مسائل تاریخى، دینى و اخلاقى
چهارده اختر تابناک: زندگانى چهارده معصوم (ع) (این اثر به زبان انگلیسی نیز ترجمه شده است)
خداپرستى در شعر فارسى
دانه و پیمانه؛ شامل داستانهایى از عارفان بزرگ، سنایى، عطار، مولوى، سعدى.
شعر در زندگى
مناقب علوى در شعر فارسى