محمد عنبرسوز | شهرآرانیوز - ایام غمانگیز سینما با ادامه پیدا کردن روزگار کرونایی طولانی شده و تعطیلی و رکود سالنها، کمکم باعث میشوند که تهیهکنندههای فیلمهای حاضر در جشنواره فجر سال گذشته، از موضع مصرانه خود برای نمایش روی پرده، کوتاه بیایند و تن به اکران آنلاین دهند. «مردن در آب مطهر» تازهترین فیلم فهرست جشنواره سیوهشتم است که به اکران آنلاین درآمده و زیاد هم مورد استقبال مردم و منتقدان واقع نشده است. در ادامه مروری داریم بر کیفیت آخرین اثر نوید محمودی در مقام کارگردان.
نوید و جمشید محمودی، زوج هنری اصالتا اهل افغانستان هستند که سالهاست در سینما و تلویزیون کار میکنند و برند خودشان را با عنوان «برادران محمودی» به شهرت رساندهاند؛ به همین دلیل، معمولا اهالی سینما زیاد روی نقشهای جداگانه نوید و جمشید محمودی در مقام نویسنده، تهیهکننده یا کارگردان، تأکید نمیکنند و از آثار این دو برادر به صورت «ساخته مشترک محمودیها» یاد میکنند. برادران محمودی بهنوعی نمایند مردم افغانستان، و به طور خاص مهاجران افغانی، در سینمای ایران هم محسوب میشوند و تمامی آثارشان در سینما مستقیما به موضوعات مرتبط با مردم افغانستان اختصاص داشته است.
پس از تولید فیلم
«چند متر مکعب عشق» که با تحسین ویژه منتقدان و استقبال مردم همراه شد، برادران محمودی سه فیلم سینمایی «
رفتن»، «
شکستن همزمان بیست استخوان» و «
هفت و نیم» و دو سریال تلویزیونی به نامهای «سایهبان» و «دلدار» را ساختند که همگی آثار خوب و مخاطبپسندی بودند.
«مردن در آب مطهر» اما، نام تازهترین فیلم آنهاست؛ اثری که مثل دیگر فیلمهای برادران محمودی، بر مسائل مردم افغانستان تمرکز دارد و کار خود را با قصه گروهی از جوانان اهل این کشور آغاز میکند که در مسیر مهاجرت به اروپا، از راه ایران، قرار گرفتهاند.
پیرنگ اصلی و جذاب «مردن در آب مطهر» را ماجرای تغییر دادن دین شخصیت اصلی، برای گرفتن اقامت یک کشور غربی، تشکیل میدهد؛ موضوعی که مشابهش را در فیلم «پاپ» احسان عبدیپور، منتهی در آنجا به صورت خردهپیرنگ، دیده بودیم و در اینجا تعارض درونی شخصیت اصلی در قبال مسئله تغییر دین، بسط بیشتری مییابد. به طور کلی، این موضوع یک پیرنگ اصیل و بومی محسوب میشود که ظرفیتهای کافی برای تبدیل شدن به فیلم را در دل خود دارد. اما مشکل بزرگ تازهترین اثر برادران محمودی این است که از پیرنگ مذکور، به شکلی گذرا و ساده، عبور میکند و به جای پروراندن آن، مابقی مدت زمان فیلم را با مجموعهای از وقایع، اطلاعات غیرضروری و داستانهای فرعی بدون کارکرد، پر میکند.
بدین ترتیب، پیرنگ لاغر فیلم، به حال خودش رها شده و مغفول مانده است؛ به طوری که حتی وزن شخصیت هم تحتتأثیر این بیاعتنایی فیلمساز قرار گرفته و ما در برخی از برشهای فیلم، نقش اول را گم میکنیم. در واقع، رسیدن به یک جمعبندی قطعی در این مورد که بالأخره علی شادمان نقش اصلی قصه است یا متین حیدرینیا، دشوار به نظر میرسد. البته شادمان به عنوان نقش اصلی حتی نامزد سیمرغ بلورین جشنواره فیلم فجر هم شد، اما دلایل محکم و درخور تأملی نیز در قصه وجود دارد که باعث میشود فکر کنیم حیدرینیا باید نقش اول باشد؛ مثلا تصمیمات اصلی و شکلدهنده درام بر عهده شخصیتی است که نقشش را این بازیگر بااستعداد و جوان ایفا میکند.
جدای از این اختلافات و سردرگمیهای فیلمی که در معین کردن جایگاه شخصیتهایش ضعیف عمل میکند، پرداختن مفصل به برخی موضوعات بیاهمیت، «مردن در آب مطهر» را دچار نوعی تشتت و چندپارگی کرده و اجازه نمیدهد که یکی از موضوعات فیلم برای مخاطب پررنگ و مهم شود تا مسئلهای شکل بگیرد.
حتی اگر بپذیریم که نمایش آن رابطه عاطفی نپخته و تصنعی اول فیلم، برای پیشبرد درام لازم بوده، باز هم مشخص نیست که چرا فیلمساز شخصیت تکتک آن مهاجران را جداگانه ورق میزند و بعد مابقی آنها را، بهجز زوج اصلی، بدون اینکه کارکردی در قصه داشته باشند، به حال خود رها میکند. تمرکز بیش از حد بر رابطه خواهر و برادر قصه، مسائل مربوط به زنان و دختران که رنگ و بوی فمینیستی دارند، کشمکشهای مربوط به پول قاچاقچی انسان و واکاوی بیمورد یک شکست عاطفی در ایام گذشته، مواردی هستند که ما حق داریم فکر کنیم فقط به درام اضافه شدهاند تا فیلم رنگینتر به نظر برسد و مدت زمانش به استاندارد جشنواره نزدیک شود.
طبیعتا با این همه داستانهای مختلف و گرههای متعدد، فیلمساز نمیتواند تسلطش در پرداخت عمیق شخصیتها و روایت معنادار و تأثیرگذار قصه را به فعلیت برساند. مثلا کنشهای نمادین و مصنوعی دختر و پسر جوان، برای ابراز علاقه را در نظر بگیرید. وقتی عشق که احتمالا جذابترین و پرکششترین عنصر سینماست، تا این حد ساده، با چند دیالوگ شعاری و امانت دادن دستبند برگزار میشود، دیگر نمیتوان انتظار داشت که مسائل جدیتر با روایتی عمیق تقدیم مخاطب شوند و داستان ساده فیلم به فرم سینمایی منحصربهفرد برسد. همین وضعیت آنقدر ادامه پیدا میکند که ما در سکانس پایانی هم باز شاهد یک تصمیم کاملا حدسزدنی و مجموعهای از دیالوگهای شعاری و غبارگرفته هستیم که به پلیس بیرمق فیلم تحویل داده میشوند.
در زمینه انتخاب بازیگران، «مردن در آب مطهر» یک ارزش کمتر قدر دیده شده دارد و آن هم این است که، بدون استفاده از ستارههای مشهور سینما، با تیم بازیگران جوان ساخته شده. میانگین سنی چهار بازیگر اصلی فیلم حدودا ۲۵ سال است و هیچ بازیگر باتجربه و شناخته شدهای که نامش میتواند مخاطب را به سینما بکشاند، در این فیلم حضور ندارد. خوشبختانه کیفیت بازیها هم استاندارد و درخور به نظر میرسد و فیلم، بدون کمترین لکنت ممکن در بازیها، کار خود را با چهرههایی پیش میبرد که همگی در ابتدای راه موفقیت در سینما قرار دارند. از این روی، کار برادران محمودی در اثر تازهشان، شبیه به فیلم قبلی آنها با نام «هفت و نیم»، ستایشی و امیدوارکننده است.
از منظر شیوه فیلمبرداری و سبک اجرا، فیلم تازه برادران محمودی از یک ضعف بزرگ رنج میبرد و آن هم ساختار تلویزیونی آن است. «مردن در آب مطهر» پر از صحنههای خارجی و لوکیشنهای جذاب است که مشابهش کمتر در فیلمهای آپارتمانی به چشم میخورند. فیلمساز حتی خانهها و محل کسب و کار شخصیتها را هم با دقت خاصی طراحی کرده که پوسته ظاهری فیلم را متفاوت و زیبا جلوه میدهند. از سوی دیگر اما، کارگردان در همین صحنههایی که آنها را با هوشمندی انتخاب و طراحی کرده، نتوانسته قابهای سینمایی درخور و جذابی ضبط کند.
به طور کلی، فقر لانگشات و شیوه تلویزیونی فیلمبرداری و چینش عناصر صحنه، به کیفیت اجرایی «مردن در آب مطهر» لطمه زده و آن را تا حد آثار متوسط تنزل داده است؛ بنابراین شاید بیراه نباشد اگر فکر کنیم که سریالسازی در تلویزیون و پرکار بودن در سینما، روی کیفیت کار برادران محمودی اثر گذاشته و ظرفیتهای پرتعداد سینمایی آنها را از رسیدن به شکوفایی محروم کرده است.