نگاهی به Spiritfarer یکی از جذاب‌ترین بازی‌های مستقل سال

 

شخصیت اصلی بازی دختری به نام استلاست که به همراه گربه‌ای دوست داشتنی به نام دافودیل، روی یک قایق در محیطی عجیب قرار دارند. ناگهان موجودی سیاه پوش روی قایقی دیگر ظاهر می‌شود. این موجود سیاه پوش شارون است که در افسانه‌های یونان، مسئول رساندن ارواح به دنیای پس از مرگ است.

 

شارون به استلا می‌گوید دیگر نمی‌خواهد به این شغل که نام رسمی آن Spirtfarer است ادامه دهد و قرار است استلا و گربه اش جانشین او شوند. پس از آن، با دادن نوری اسرارآمیز به استلا و گربه اش، ناپدید می‌شود. پس از این اتفاق، استلا به سراغ کشتی‌ای می‌رود که برای جابه جایی ارواح باید از آن استفاده کند.

 

آنجا با یکی از دوستانش که گوئن نام دارد و یک گوزن عجیب است روبه رو می‌شود. گوئن روش کار با کشتی را به او آموزش می‌دهد و از اینجا به بعد، ماجراجویی‌های استلا در دنیای وسیع بازی آغاز می‌شود. Spirtfarer داستان جالبی دارد که به این شکل، تاکنون در هیچ بازی دیگر مشاهده نکرده بودیم. سازندگان به شکلی زیبا، سعی کرده اند شخصیتی بی نام و نشان را در این موقعیت خاص در بازی قرار بدهند تا بازیکنان به جای نقش آفرینی یک شخصیت اسطوره‌ای یا معروف، در نقش فردی قرار بگیرند که ساخته ذهن سازندگان است.

 

داستان بازی بعد از چند دقیقه نخست، پیرامون این است که در نقشه وسیع بازی به اکتشاف بپردازید، با ارواح و موجودات مختلف صحبت کنید و در صورتی که می‌توانید، آنان را در کشتی خود سوار کنید و با خود همراه کنید. در نهایت هم ممکن است در نقطه‌ای از سفر، هرکدام از ارواح همراه شما تصمیم بگیرد که دیگر وقت خداحافظی است. در این هنگام، باید آن‌ها را به پل ورود به دنیای پس از مرگ (Everdoor) برسانید.

 

بازی المان‌هایی از سبک‌های مختلف از جمله استراتژیک، شبیه ساز، مدیریت، رمان تعاملی، معمایی و ماجراجویی را در خود جای داده است تا نتیجه ترکیبی خاص و منحصر به فرد باشد. در طول بازی و هنگامی که به جزایر مختلفی که در سرتاسر نقشه بازی قرار دارند می‌روید، باید وارد جزیره شوید و از طریق توانایی‌هایی مثل پریدن، بالارفتن از نردبان و گرفتن لبه‌ها و توانایی‌های دیگری که در طول بازی به دست می‌آیند، در محیط بازی پیشروی کنید و به نقاط مختلف دست نیافتنی نقشه‌ها برسید. گاهی به جزیره‌ای می‌رسید که برای پیشروی در بعضی قسمت‌های آن، به توانایی نیاز دارید که در ادامه بازی به دست می‌آورید. در نتیجه، پس از به دست آوردن آن توانایی‌ها باید به آن مناطق بازگردید. شاید تنها نکته منفی مهم بازی هم همین باشد که در بعضی قسمت‌ها انجام این کار چندان لذت بخش نیست و ممکن است به دلیل ابعاد به نسبت بزرگ نقشه بازی، کمی خسته کننده بشود.

 

بخش استراتژیک و مدیریتی گیم پلی هم از مهم‌ترین قسمت‌های آن است. اصلی‌ترین قابلیتی که در طول بازی دارید این است که با استفاده از منابع مختلفی که در طول بازی جمع آوری می‌کنید، باید کشتی خود را گسترش بدهید و مانند بازی‌های استراتژیک، به ساخت و ساز روی کشتی خود بپردازید. ابتدا نیاز‌های اولیه‌ای نظیر ساخت آشپزخانه و محلی برای استراحت همراهان مطرح است، اما کم کم نیاز‌ها پیچیده‌تر می‌شود و باید چوب بری، نخ ریسی، آهنگری، مزرعه، باغچه و بسیاری موارد دیگر را هم روی کشتی خود قرار بدهید.

 

به طبع فضای کشتی هم محدود است و یکی از اصلی‌ترین چالش‌های بازی مدیریت این فضاست. برای ساخت و ساز، فضای مشخصی به صورت یک شبکه دوبعدی در اختیار شما قرار می‌گیرد که ساختمان‌های مختلفی را که می‌سازید باید آنجا قرار بدهید. در عین حال، هرکدام از افرادی که با خود همراه می‌کنید بعد از مدتی خانه مخصوص خود را می‌خواهد. این خانه‌ها هم فضای چشمگیری اشغال می‌کنند. در نتیجه، باید همواره حواستان به همه این موارد باشد و با مدیریت درست فضا که یکی از مهم‌ترین بخش‌های بازی است، بیشترین بهره را از کشتی خود ببرید.

شاید داستان و هدف کلی ابتدا چندان واضح به نظر نرسد. بازی موضوع و هدف اصلی خود را خیلی واضح در اختیار شما نمی‌گذارد. اصلی‌ترین هدف شما برقرارکردن ارتباط با شخصیت‌ها و در نهایت رساندن آن‌ها به Everdoor در زمان مشخص است. اما جادوی اصلی سیستم روایی بازی شخصیت‌های جالب و دوست داشتنی و هم چنین فضاسازی محیطی آن است.

 

شخصیت‌های بسیاری با شما همراه می‌شوند. ابتدا و در خارج از کشتی، آن‌ها را شبیه شخصیت‌های معمول بازی خواهید دید، اما بعد از ورود به کشتی، به ظاهر واقعی خودشان تبدیل می‌شوند. هرکدام از شخصیت‌های بازی به شکل یک حیوان است. اولین شخصیتی که با آن مواجه می‌شوید همان گوئن است که به شکل یک گوزن درآمده است. پس از آن، باشخصیت‌های گوناگون مختلفی از جمله یک قورباغه دوست داشتنی و مهربان و یک مار دوستدار موسیقی روبه رو خواهید شد.

 

در طول سفر به جزایر مختلف، این افراد یک به یک با شما حرف می‌زنند و درخواست‌های مختلفی مطرح می‌کنند. بعد از انجام این درخواست ها، به مرور، با گذشته آن‌ها و ارتباطشان با استلا بیشتر آشنا می‌شوید و با دیالوگ‌های مختلفی که بین شما رد و بدل می‌شود، کم کم به این شخصیت‌ها دل‌ می‌بندید به ویژه به این دلیل که برای اینکه خوشحال باشند، باید غذا‌های مورد علاقه شان را پیدا کنید. هم چنین در صورتی که این شخصیت‌های دوست داشتنی غمگین باشند، می‌توانید به آن‌ها دلداری دهید. بدین ترتیب، ارتباطی عاطفی بین بازیکنان و تک تک شخصیت‌های بازی شکل می‌گیرد که به لطف طراحی هنری فوق العاده و ظاهر منحصربه فرد و متفاوت هرکدام، خیلی دوست داشتنی از آب در آمده اند.

 

از بعد هنری، Spirtfarer یک شاهکار به تمام معناست. سازندگان از ترکیب رنگ‌های گوناگون به خوبی برای نمایش مناظر مختلف بازی استفاده کرده اند تا بازیکنان را با صحنه‌های زیبایی روبه رو کنند که دست کمی از یک نقاشی هنری ندارند. در این میان، محیط‌های متنوع و بسیار زیبایی هم برای بازی طراحی شده است. از شهر‌های الهام گرفته بر اساس معماری ایتالیایی و ژاپنی تا کوهستان‌های برفی و جنگل‌های پر از درخت، همگی، در بازی قرار گرفته اند تا ترکیبی جادویی خلق کند. در این میان، شخصیت‌های مختلف بازی که در قالب حیوانات سخن گو و دوپا هستند، باعث تنوع بسیار زیاد بازی از بعد شخصیت‌ها شده اند. با نسبت دادن حیوانات مختلف به هر شخصیت، هریک از آن‌ها به شکلی ویژه، هویتی منحصربه فرد پیدا می‌کند که در ذهن شما باقی می‌ماند. در کنار همه این ها، باید به پویانمایی‌های زیبای حرکات شخصیت‌ها اشاره کرد که سطح این عنوان را در حد انیمیشن‌های دوبعدی موفق قرار می‌دهد. با توجه به بودجه کم ساخت این بازی، موفقیت بزرگی برای سازندگان به شمار می‌رود.

 

صداگذاری بازی نیز استاندارد قابل قبولی دارد. افکت‌های صوتی از صدای برش چوب گرفته تا ذوب فلزات و حرکت کشتی در آهن و ... با کیفیت خوبی ضبط شده اند. در زمینه موسیقی هم عملکرد بازی را می‌توان قابل قبول ارزیابی کرد. آهنگ‌هایی که به عنوان پیش زمینه سفر‌های دریایی و جست و جو‌ها پخش می‌شوند، شاید چندان به یادماندنی نباشند، ولی در کل، حس خوبی به شما منتقل می‌کنند.

 

 

 

 

 

جعبه بازی‌ها