شهرآرانیوز

حکایت

| شهرآرانیوز
حکایت گذشتن این نیز
امید مهدی نژاد - شاعر و نویسنده
کد خبر: ۱۴۸۲۰۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۱/۱۱

حکایت سه ویژگی همسر و جاروب مادر
امید مهدی نژاد - شاعر و نویسنده
کد خبر: ۱۴۷۸۴۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۱/۰۹

حکایت پسر بی شعور و کانال چهل وپنج هزار تومان
روزی پسرِ بی شعورِ شاعرمسلکِ لاابالیِ میراث بربادده در حالی که کاپشنش را بر تن کرده بود و در خیابان‌های شهر می‌گشت و به اطراف نگاه می‌کرد و شعر‌های فاقد وزن و قافیه می‌سرود و باد هوا می‌خورد، در گوشه‌ای از خیابان به گلی برخورد کرد که پیش از بهار روییده بود.
کد خبر: ۱۴۷۴۸۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۱/۰۶

حکایت تفاهم بلندمدت مورچه و گنجشک
در روزگاران قدیم، در بیشه‌ای واقع در سرزمین‌های شمالی، گنجشک و مورچه‌ای با هم دوست شدند.
کد خبر: ۱۴۶۸۷۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۱/۰۳

حکایت کش دار قبر بابای حکیم صاحب دل
در روزگاران قدیم در یکی از شهر‌های ساحلی حکیم صاحب دلی زندگی می‌کرد که کرامات بسیار داشت و بسیار دست به خیر و در خانه باز و سفره انداز بود و مردمان تا منتهی الیه از خوان نعمت او بهره‌مند و برخوردار بودند.
کد خبر: ۱۴۶۴۲۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۱/۰۱

حکایت تیمور لنگ و تپه برفی
تیمور لنگ، نخستین بنیان گذار و نخستین پادشاه سلسله گورکانیان، در یک روز برفی در زمستان سخت منطقه تصمیم گرفت برای خود جانشینی تعیین کند.
کد خبر: ۱۴۶۰۵۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۰/۲۸

حکایت حکمت حکیم و کافی شاپ ضلع جنوبی
در روزگاران قدیم، نرسیده به قرن یازدهم، در سرزمین شاندیز حکیمی زندگی می‌کرد که بسیار دانا و مطلع بود و به همین خاطر شاگردان بسیاری داشت که در مؤسسه آموزشی وی ثبت نام کرده و هرروز در درس وی حاضر می‌شدند و به کسب علم و رهنمود و معرفت می‌پرداختند.
کد خبر: ۱۴۵۶۲۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۰/۲۶

حکایت خر و آهو و ژن خوب
روزی شکارچی غیرمجاز که برای شکار غیرمجاز به طبیعت رفته بود، آهوی زیبایی را مشاهده کرد و موفق شد او را به طور زنده شکار کند.
کد خبر: ۱۴۴۵۶۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۰/۲۰

حکایت مرد زیرک و مرگ ندار و ناچار
سال‌ها پیش از انقلاب بزرگ فرانسه، در یکی از شهر‌های این کشور مردی زندگی می‌کرد که واقعا مرد زیرکی بود.
کد خبر: ۱۴۳۹۱۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۰/۱۷

حکایت طویله و قضاوت زودهنگام
در روزگاران قدیم در یکی از شهر‌های نواحی جنوبی مردی زندگی می‌کرد که به نوبه خود پسرعمویی داشت که در یکی از روستا‌های نواحی جنوبی زندگی می‌کرد.
کد خبر: ۱۴۳۰۷۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۰/۱۲

برای وطن
چه می‌خواهیم الا اینکه عصری هواخنکی شما بنشینید، ما از جالیز برسیم، لیوان خاکشیریخمالی دستمان بدهید و قوتمان به قاعده باشد و دلمان خوش؟
کد خبر: ۱۴۲۸۲۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۰/۱۱

حکایت جنگل: شیر و آهو و سایر درندگان
روزی از روز‌ها شیر که تقریبا سلطان جنگل بود و بر حسن اجرای قانون جنگل نظارت داشت، وقتی مشغول سرکشی از جنگل و نظارت بر حسن اجرای قانون جنگل بود، ماده آهویی را دید که در گوشه‌ای از جنگل به طور خرامان مشغول چریدن است.
کد خبر: ۱۴۲۳۷۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۰/۰۸

حکایت مساوی شدن دیدار سلطنتی در وقت قانونی
در روز موعود مهمانان با همراهان و فرزندانشان به کاخ سلطنتی آمدند و در نهایت طی مذاکراتی که تا پاسی از ظهر به طول انجامید بر سر تشکیل دولت بریتانیا به توافق رسیدند.
کد خبر: ۱۴۰۴۹۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۹/۲۷

حکایت ملاقات انجام نشده با «دیدیه دشان»
چند هفته پیش در یکی از شهرهای فرانسه، پسر کوچولویی از پدرش که باعجله حاضر می شد تا از خانه بیرون برود، پرسید: «داری به کجا می روی؟»
کد خبر: ۱۴۰۱۹۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۹/۲۴

حکایت ارباب و رعیت و نوشابه و رفع انحراف تضمینی
روزی از روز‌ها که ارباب برای سرکشی به زمین‌ها به روستا آمده بود، پس از آنکه به همه زمین‌ها سر کشید و به همه حساب وکتاب‌ها رسیدگی کرد، زیر سایبانی نشست تا استراحت کند و نوشابه بخورد.
کد خبر: ۱۳۹۶۹۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۹/۲۲

حکایت طناب زن و مال التجاره فراوان
امید مهدی نژاد - شاعر و نویسنده
کد خبر: ۱۳۹۳۵۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۹/۲۰

حکایت عبرت آموز موش و تله موش
در روزگاران قدیم، در یکی از شهر‌های آسیای میانه، موشی به همراه تنی چند از اعضای خانواده اش در سوراخ‌های دیوار خانه‌ای زندگی می‌کرد.
کد خبر: ۱۳۸۱۰۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۹/۱۳

اندر آداب تیغ و تیزی
به یاد داریم در عنفوان جوانی که به مکتب خانه می‌رفتیم، گویا جوانکی مزلف، متلکی به یکان از دخترکان بلوغاتی مکتب انداخته بود و دختر به برادرش نقل ماجرا کرده بود و برادر خبر را که می‌شنود، رگ غیرتش باد می‌کند
کد خبر: ۱۳۷۲۶۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۹/۰۸

حکایت گفت و گوی دزد خُرد و دزد کَلان
در یکی از شهر‌های نواحی مرکزی، مرد جوانی که اهل کار و تلاش و کسب روزی حلال نبود و از راه هایی، چون دله دزدی و خریدوفروش دلار در ارقام کوچک و کلاهبرداری‌های زیر ۳ میلیون تومانی و کارچاق کنی و دلال بازی و مشاغلی از این دست روزگار می‌گذراند، تصمیم گرفت به مسجد برود و کفش‌های نو و تمیز نمازگزاران را سرقت کند.
کد خبر: ۱۳۷۰۹۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۹/۰۷

حکایت مرد کچل و کلاه گم شده
مرد گرمابه دار از پشت دخل برخاست و نزدیک وی شد و گفت: «داداش! ما اینجا دزد نداریم.
کد خبر: ۱۳۶۴۱۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۹/۰۳

پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->