آخرین چهارشنبهای است که امسال برای شما مینویسم، چند روز دیگر سررسیدی که روی میز کارم هست به آخر میرسد و دیگر نمیشود تویش قراری تنظیم کرد و وعدهای داد.
کد خبر : ۲۱۷۱۷۶
۱۴۰۲/۱۲/۲۳ - ۱۷:۱۴
انتخابات مجلس ما با همه بالاپایین هایش برگزار شد و چند روزی است از تبلیغات آن چنانی کاندیداها خبری نیست. عوضش هی بنر و پوستر میبینیم مبنی بر جشن پیروزی و رأی آوردن نمایندهها و تشکر از مردم.
کد خبر : ۲۱۵۹۹۱
۱۴۰۲/۱۲/۱۷ - ۱۳:۰۳
سلام ایمام ریضا، من ادوارد هست از کشور جامائیکا. در این مدت که در ایران درس خواند، خیلی دوست داشتم به پیش شما بیاییم و با شما دیدار کرد، زیارت کرد.
کد خبر : ۲۱۵۷۸۰
۱۴۰۲/۱۲/۱۶ - ۱۸:۰۰
این روزها که رسانههای آنوری را تورق میکنم نمیدانم چه اصراری دارند هی به مردم القا کنند که انتخابات صوری یا بیفایده است یا در زیست و زندگی اثری ندارد و مردم ایران نروند و رأی ندهند. به این فکر کردم که اگر بیفایده است خب چرا اینقدر اصرار دارند که رأی ندهیم.
کد خبر : ۲۱۴۱۱۳
۱۴۰۲/۱۲/۰۸ - ۱۶:۱۹
تو میآیی و ما در گوشیهای همراهمان خبر آمدنت را برای هم فوروارد میکنیم، تو میآیی و ما عکست را در شبکههای اجتماعی پست و استوری میکنیم و قربان صدقه ات میرویم.
کد خبر : ۲۱۳۲۵۷
۱۴۰۲/۱۲/۰۳ - ۱۵:۳۴
سالهای ابتدایی دهه ۸۰ که دانشجو بودم گذارم به بازار تجریش تهران زیاد بود، هر روز درست در کمر کوچه درختی ابتدای بازار مردی میان سال با محاسنی انبوه و عبایی و ردایی و گیوهای و دستاری بساط میکرد، چند کتاب و گوی و مکعب مسی و چند رشته نخ پشمی و خرمهره هم پیشش پهن بود.
کد خبر : ۲۱۲۲۰۲
۱۴۰۲/۱۱/۲۸ - ۱۴:۰۸
تولد شماست و یکی از خوشرنگترین اگرهایم همین است که اگر آن سال پایتان به کربلا باز نمیشد...
کد خبر : ۲۱۱۵۴۰
۱۴۰۲/۱۱/۲۴ - ۱۴:۳۹
توی کارگاهها و دورهمیهایی که بهانهاش شعر و ادبیات است، همیشه میگویم برای شاخصبودن و امضاداشتن، جهان خودتان را بشناسید.
کد خبر : ۲۱۱۴۵۲
۱۴۰۲/۱۱/۲۳ - ۱۸:۰۲
محمدعلی شماره یک تهران دانشجو بود، هنر میخواند، محمدعلی شماره۲ یک بچهمسجدی بود در مسجدی قدیمی در بم.
کد خبر : ۲۰۹۷۸۸
۱۴۰۲/۱۱/۱۴ - ۱۴:۲۰
یک شکلات توی جیبم داشتم. مفاتیح را بستم و دست کردم توی جیبم شکلات را دادم به پسرک. زد زیر شکلاتم و با لهجهای عجیب گفت: نه این نه، فود، غذا، غذا آی نید، پدرش زل زده بود به ضریح و داشت حرف میزد و صورتش خیس اشک بود.
کد خبر : ۲۰۹۳۸۲
۱۴۰۲/۱۱/۱۱ - ۱۷:۵۵