مرد مسافر که کمکم حوصلهاش سر رفته بود، نخست تصمیم گرفت خودش سر صحبت را باز کند، اما با خود گفت شاید وی ناراحتی یا مشکل شخصی دارد که فکرش را به خود مشغول کرده است و با خود اندیشید که بهتر است رشته افکار او را پاره نکند.
کد خبر : ۳۴۴۹۹۵
۱۴۰۴/۰۴/۲۳ - ۱۴:۳۲
در راه به خانه مجللی رسید که از آنِ یکی از بازنشستگانِ متمایل به حزب محافظهکار بود. زاهد درب خانه بازنشسته را زد و نانی طلب کرد.
کد خبر : ۳۰۶۹۵۷
۱۴۰۳/۱۰/۰۴ - ۰۹:۰۲
گایوس ژولیوس باوجود برخورداربودن از تبار خوب و ژن مرغوب و انتساب به یکی از کهنترین خانوادههای روم، دچار تنگدستی شدید بود.
کد خبر : ۳۰۱۸۷۶
۱۴۰۳/۰۹/۰۴ - ۱۳:۱۲
ادیسون گفت: این حرف را نزن. بیا و در کنار من رنگآمیزی شعلهها را تماشا کن و لذت ببر. ببین، آن شعلههای بنفش ناشی از سوختن پتاسیم است و آن شعلههای زرد ناشی از سوختن گوگرد و فسفر.
کد خبر : ۳۰۰۹۸۲
۱۴۰۳/۰۸/۲۹ - ۱۲:۴۷
جوان اول دستش را داخل جیبش کرد و تخممرغی از داخل جیبش درآورد و در دست دیگرش گرفت و به جوان دوم گفت: ای جوان دوم، اگر بگویی در دستم چهچیزی دارم آن را به تو میدهم.
کد خبر : ۳۰۰۳۵۱
۱۴۰۳/۰۸/۲۶ - ۱۴:۲۰
مرد صاحب خانه که داستان جاکارتا را از خودش درآورده بود، از اثر کردن این ورد و غیب شدن دزد بسیار تعجب کرد، اما از آنجا که خیلی خوابش میآمد، در خانه را سه قفله کرد و به همسرش شب به خیر گفت و هردو به خوابی عمیق فرو رفتند.
کد خبر : ۲۹۹۷۴۲
۱۴۰۳/۰۸/۲۳ - ۰۸:۲۴
روزی دو تن از رعایا که در همسایگی هم زندگی میکردند با هم دچار نزاع خیابانی شدند و پس از آنکه علیه یکدیگر فحاشی بسیار کردند، مأموران قربانشاه آنها را به جرم اخلال در نظم و خدشه دار کردن عفت عمومی دستگیر کردند.
کد خبر : ۲۹۹۱۱۷
۱۴۰۳/۰۸/۱۹ - ۱۴:۴۶
صدراعظم گفت:ای پادشاه بزرگ، من خیلی تشنه ام. اگر ممکن است، بفرمایید یک چکه آب به من بدهند، بعد هرطور صلاح میدانید. اشک فوق الذکر گفت: در این حد ایراد ندارد.
کد خبر : ۲۹۸۱۸۲
۱۴۰۳/۰۸/۱۴ - ۰۹:۲۰
اسکندر مقدونی پس از آنکه بخش اعظم دنیای زمان خودش را تصرف کرد، تصمیم گرفت آب حیات را به دست بیاورد و عمر جاودانی پیدا کند.
کد خبر : ۲۹۷۰۷۴
۱۴۰۳/۰۸/۰۷ - ۱۶:۱۰
مرد روستایی گفت: یک لیوان دیگر بخوری مدعی میشوی خود مسیح هستی. یک لیوان دیگر هم بخوری مدعی میشوی خود خدا هستی. وقتی جنبه نداری چرا نوشیدنی گازدار میخوری؟
کد خبر : ۲۹۵۷۶۹
۱۴۰۳/۰۸/۰۱ - ۰۸:۵۵
مردم روستا بهسرعت از جا برخاستند و بیل و چوب و چماق و هرچی که دمدست داشتند، برداشتند و خرس را پیدا کردند و پیش از آنکه بتواند به کسی صدمه بزند، او را در گوشهای به دام انداختند.
کد خبر : ۲۹۵۵۴۶
۱۴۰۳/۰۷/۲۹ - ۱۴:۴۱
خانم جوان بسته شکلات را که روی صندلی بین او و مرد سیاه پوست قرار داشت باز کرد و یک دانه شکلات برداشت تا بخورد. مرد سیاه پوست نیز بلافاصله پس از او یک دانه شکلات برداشت.
کد خبر : ۲۹۳۰۴۱
۱۴۰۳/۰۷/۱۶ - ۱۲:۱۸
مرد باکلاس و خوش تیپ و خوش پوش با استفاده از کم کردن شیر گاز بالن، ارتفاع بالن را کم کرد و کم کرد تا اینکه به فاصلهای از زمین رسید که در آن فاصله میتوانست صدایش را به آدمهای روی زمین برساند.
کد خبر : ۲۹۱۰۹۴
۱۴۰۳/۰۷/۰۷ - ۱۴:۵۳
زن دست هایش را شست و به دم در خانه رفت و در پشت در خانه سه پیرزن مهربان و خنده رو را مشاهده کرد که هرسه گیس بلند سفیدی داشتند.
کد خبر : ۲۵۰۷۲۶
۱۴۰۳/۰۶/۲۴ - ۱۳:۱۳
در سالهای نه چندان دور و نه چندان نزدیک، در یکی از نواحی سردسیر، تیمارستانی وجود داشت که محل نگهداری کیسهای پیچیده روان شناختی و دیوانههای بخصوص بود.
کد خبر : ۲۵۰۲۱۳
۱۴۰۳/۰۶/۲۰ - ۱۷:۲۳
در روزگاران قدیم مهندس جوانی پس از فارغالتحصیلی و گذراندن دوره خدمت، تصمیم گرفت با همکاری همسرش یک کسبوکار خانگی راهاندازی کند.
کد خبر : ۲۴۹۹۹۶
۱۴۰۳/۰۶/۱۹ - ۱۴:۰۱
روزی همسر مرد تنبل که از تنبلیهای تئوریک و عملی آن تن لش به تنگ آمده بود، تصمیم گرفت با بهره گیری از آموزههای روان شناسی مدرن و با استفاده از روش غیرمستقیم، وی را متنبه نماید.
کد خبر : ۲۴۶۳۴۷
۱۴۰۳/۰۵/۳۰ - ۱۳:۲۲
مرد شکارچی که توقع یکهویی روبه رو شدن با پلنگ به آن بزرگی را نداشت، هول شد و تفنگ از دستش افتاد و رنگ از رویش پرید و چق چق شروع به لرزیدن کرد.
کد خبر : ۲۴۶۰۷۳
۱۴۰۳/۰۵/۲۹ - ۱۱:۲۲
حکیمی در پژوهشگاه حکمت و اندیشه مرکز نشر کلمات قصار کنفوسیوس مشغول سخنرانی بود که برق رفت.
کد خبر : ۲۴۵۶۶۰
۱۴۰۳/۰۵/۲۷ - ۱۳:۳۶
در روزگاران قدیم پادشاهی سلطنت میکرد که در قیاس با پادشاهان دیگر خیلی هم چیز بدی نبود.
کد خبر : ۲۴۵۳۵۰
۱۴۰۳/۰۵/۲۵ - ۱۴:۳۶