امید حسینی نژاد | شهرآرانیوز - جامعه شیعه در طول ۲۵۰ سال حضور امامان معصوم (ع) فراز و نشیبهای بسیاری را پشت سرگذاشت. فشارهای حاکمان جور در دوره امویان و عباسیان همیشه بر سر جامعه شیعی حاکم بود و آنها از هیچ کوششی برای اذیت و آزار شیعیان فروگذار نمیکردند. جامعه شیعه در دوران امام هادی (ع) و امام حسن عسکری (ع) با شرایط خاصی رو به رو شد. نهاد وکالت در آن دوران توسعه بیشتری یافت و نمایندگان امامان در شهرهای مختلف تمدن اسلامی حضور داشتند.
پس از شهادت امام حسن عسکری (ع) و آغاز جانشینی حضرت، ولی عصر (عج) دوران غیبت صغری آغاز شد. در همان دوران، برخی نمایندگان امامان به امام بعدی ایمان نیاوردند و اموالی را که به عنوان امانت در دستشان بود، برداشتند. این دوره آغاز عصر حیرت بود. برخی از اندیشمندان شیعی نیز کتابهایی با عنوان «کتاب الحیره» به رشته تحریر درآوردند و خواندن آن متون، آیینه تمام نمای شرایط اجتماعی شیعیان در آن دوره است. نایبان خاص حضرت، ولی عصر (عج) تمام تلاش خود را برای هدایت جامعه شیعیان انجام دادند و تنها راه ارتباطی مردم با ایشان نایبان خاص بودند.
از سوی دیگر برخی نزدیکان نهاد امامت، نظیر جعفر کذاب علم جانشینی برافراشتند و علمای شیعی با این ادعای او برخورد کردند و جامعه شیعی او را به عنوان جانشین نپذیرفت؛ زیرا امام عسکری (ع) پیش از شهادتشان نصی برای جانشینی فرزند خود حضرت مهدی (عج) بیان فرمودند.
برای بررسی زوایای این مسئله و واکاوی وضعیت شیعیان در آن دوره با دکتر حسن انصاری، پژوهشگر علوم اسلامی، گفتگو کرده ایم. او رساله دکتری خود را با موضوع «امامت و غیبت بر اساس مکتب امامیه: بررسی کتاب شناختی و متون تاریخی» در مدرسه عالی سوربن فرانسه دفاع کرد و سال هاست پژوهشهای متن شناختی و تحلیلی در این حوزه انجام میدهد. مشروح این گفتگو را در ادامه بخوانید.
در جریان اتفاقات و حوادث سیاسی و اجتماعی که نقشی سرنوشت ساز در تحولات سیاسی و اجتماعی امامیه در دوران غیبت صغرای امام غایب شیعیان امامی داشت، بی تردید بغداد، پایتخت خلافت عباسی، مقام اول را در سیر حوادث و تأثیرات داشت.
میدانیم که پس از تحولات دوران خلافت هارون الرشید و زندانی شدن امام موسی کاظم (ع) در بغداد و نیز پس از تحولات دوران خلیفه عباسی مأمون، به تدریج با انتقال امامان شیعه از مدینه به بغداد و نیز در شهر پادگانی «سرّمن رأی» (سامراء) در نزدیکی این شهر، تشیع امامی نفوذ و حضور بیشتری پیدا کرد. پس از درگذشت متوکل خلیفه عباسی، با قدرت گرفتن برخی خاندانهای ایرانی تبار یا شیعی، هم زمان با سالهای آخر دوره حضور امامان، بغداد شاهد رشد بی سابقه تشیع بود. در سالهای پایانی عصر حضور امامان در بغداد، شماری از خاندانهای شیعی توانستند در نظام دیوان سالاری عباسیان و در نهادهای سیاسی و از جمله دیوان کتابت و نهادهای مشابه نفوذ کنند و بدین ترتیب از قدرت سیاسی برخوردار شوند و فضا را برای نفوذ تشیع هموار کنند.
این امر به تدریج حتی به مقام وزارت خلیفگان عباسی بغداد هم رسید و در رقابت میان خاندانهای ذی نفوذ و ثروتمند و حکومتگر بغداد، تشیع، عاملی مهم و گاهی اصلی قلمداد میشد. این امر در دوره غیبت صغرا و با فعالیت گاه علنی و گاهی نیمه علنی نایبان خاص چهارگانه امام غایب (عج) امامیه در بغداد، زمینه را برای محوری شدن این شهر در خصوص حضور و ظهور جامعه شیعه فراهم کرد، به طوری که بیشتر تحولات مرتبط با جامعه شیعه، در بغداد و به دست بازیگران سیاسی از یک سو و وکلای اربعه و نظام وکالت از دیگر سو و عالمان امامی مرتبط با آنان رقم میخورد.
جامعه امامیه در این دوره بیش از هر چیز نیازمند سامان دادن سه چیز بود: یکی ایجاد زمینههای سیاسی و اجتماعی لازم برای استقرار جامعه امامیه و یکپارچگی امامی مذهبان تحت رهبری واحد. این کار با توجه به نفوذ برخی شیعیان امامی در دستگاه دولت عباسی و با تداوم نظام وکالت و تأمین مالی لازم برای رهبری جامعه امامی و با رهبری وکلای اربعه امام غایب و هماهنگی لازم و تا اندازهای قابل قبول میان شهرها و تجمعات امامی با رهبری بغداد و نیز عادی سازی روابط این جامعه با دستگاه خلافت بغداد به سامان رسید.
دومین ضرورت، بازسازی منظومه فکری و اعتقادی امامت متناسب با بحران غیبت بود که این کار به طور عمده توسط متکلمان و همچنین محدثان امامی در طول دوره غیبت صغرا و به ویژه در دوره پایانی آن و اندکی پس از آغاز غیبت کبری انجام گرفت و تلاش شد تا از طریق بهره گیری از استدلالات کلامی و مجموعه میراث حدیثی شیعی این کار سامان یابد. شخصیتهایی مانند ابو سهلنوبختی و ابن قبه رازی، از میان متکلمان، و کلینی و علی بن بابویه قمی، از میان محدثان و فقیهان، در این کار بیشترین مشارکت را داشتند.
سومین مسئله، ضرورت ارائه گفتمان مذهبی واحدی برای امامیه در فقه و عقاید بود که این کار میتوانست مهمترین عامل برای وحدت نظر بیشتر محافل مختلف امامی و همچنین برای جلوگیری از تفرقات بیشتر و مقابله با بدعتها و نوآوریهایی باشد که میتوانستند هویت امامیه را دچار مشکل بیشتر کنند. این کار، نخستین بار به شکلی گسترده، با توجه به بحران غیبت به وسیله شیخ کلینی در کتاب الکافی سامان گرفت و کتاب او پایه و مبنای روشنی برای ساختمان فقه و عقاید شیعه امامی در چارچوب تشیع اعتدالی و رسمی گردید و بدین وسیله به تدریج راه برای تسلط تشیع فقهی و دوره اقتدار فقیهان پس از دوره وکلای اربعه و نظام وکالت فراهم شد؛ بنابراین باید تألیف کتاب الکافی را در پیش زمینه فضای فکری، اجتماعی و سیاسی عصر خود مورد مطالعه قرار داد.
یکی از مهمترین متون درباره اخبار امام غایب و دوره آغازین غیبت صغری و اخبار مربوط به سازمان وکالت و «ناحیه» و توقیعات، کتاب اخبار القائم علی بن محمد علان کلینی است که خود مؤلف از جایگاه بسیار مهمی در تحولات دوران غیبت برخوردار بوده و نیز کتاب او مهمترین منبع شماری از کتابهای این دوره و از جمله کتاب الکافی کلینی است. تقریبا میتوان گفت عمده تکیه کتاب الکافی در این بخش، مبتنی است بر روایات این شخص و کتاب او؛ گرچه به سبک محدثان از کتاب او نامی به میان نمیآورد.
علان به دلیل اینکه دایی محمد بن یعقوب کلینی بوده و نیز کلینی شخصا از او بهره علمی برده بوده است، سخت مورد اعتماد کلینی در این موارد بوده است. اما جایگاه و مرجعیت علان تنها محدود به محمد بن یعقوب کلینی نیست، بلکه حتی برخی مشایخ کلینی از او حدیث روایت میکرده اند و به ویژه اخبار القائم او مورد روایت آن مشایخ بوده است. شهرت و اهمیت علان کلینی در زمان خود، برخلاف آنکه امروزه از او نامی در میان نیست، چندان بوده که در آن دوره و شاید حتی اندکی بعد، کلینی را به دلیل انتساب به علان در جامعه بغداد میشناخته اند.
بله، از میان چند کتابی که درباره اخبار وکلای امامان و خاصتا امام غایب و اخبار غیبت صغری نوشته شده است، کتاب ابن نوح سیرافی اهمیت زیادی دارد. نام کتاب ابن نوح سیرافی، «کتاب أخبار الوکلاء الأربعه» بوده است. وی رجالی برجسته بوده و نجاشی به او در کتابش اعتماد فراوان کرده است. پیش از او نیز این ژانر ادبی سابقه داشته است؛ از کتابی درباره اخبار دو وکیل نخست، نوشته یکی از دانشمندان امامی اطلاع داریم که در عین حال از منابع خود ابن نوح نیز بوده است و ابن نوح در کتابش از او مستقیم نقل میکند.
برای اولین اشاره به وجود دو غیبت کوچک و بزرگ و اینکه این مطلب در احادیث متقدم وجود داشته، در آثار موجود میتوان بخش باقی مانده از کتاب التنبیه فی الامامه ابوسهل النوبختی (د. ۳۱۱ق)، متکلم مشهور امامی خاندان نوبختی، را یاد کرد که گرچه در میانه عصر غیبت صغرا نوشته شده، از وجود این دو غیبت یاد میکند. دلیل این امر این است که در حقیقت در دورهای از زمانی که بعدا به نام غیبت صغرا معروف شد، مکاتبات میان شیعیان و امام و از طریق وکلا به یک باره قطع شد که به همین دلیل امامیه، آن را به عنوان آغاز غیبت دوم فرض کردند.
کتاب التنبیه ابو سهل پیش از تعیین حسین بن روح النوبختی به مقام سفارت نوشته شده است؛ از این رو در آن از پایان دوران مکاتبات امام سخن میرود، اما بعدا با مطرح شدن حسین بن روح و وجود توقیعات تازه از امام میبایست رأی ابو سهل هم که از همان خاندان بوده و از او حمایت میکرده، تغییر کرده باشد.
در منابع امامی تعابیر مختلفی برای وکیلان امام غایب به کار رفته است، به شکل محدودی به صورت نواب امام، اما بیشتر به صورت «السفراء». تعبیر وکلا البته عامتر بوده و شامل وکیلان امام غایب در شهرهای مختلف و افرادی خارج از وکیلان اربعه هم میشده است.