طوبی اردلان | شهرآرانیوز؛ این سومین بهاری است که صورت خندانِ از عید مردم، زیر ماسک پنهان است و با اینکه دیگر تقریبا همه چیز را درباره کرونا تجربه کرده یا دیده و شنیده ایم، ترس پنهانی از آن را همیشه و همه جا با خودمان داریم. ترسی که در اوایل شیوع این بیماری شبیه همراهی سایه مرگ با آدم بود.
این موضوع در روزگار امروز باتوجه به گسترش امکانات بهداشتی و پزشکی امری غریب است، اما جهان پیش ازعصرِ ما هر سال با بیماریهای بسیاری دست و پنجه نرم میکرده که در نبود بهداشت ریشه داشته است؛ بروز همه گیری جهانی آنفلوانزای اسپانیایی در ۱۹۱۸ میلادی و وبای بزرگ ۱۲۹۶ خورشیدی در ایران و آسیا فقط مشتی از خروار چنین بلاهایی است.
البته سوای این باید دیفتری، سل، گریپ، سرخک، آبله و طاعون را هم در فهرست بیماریهای همه گیر مردم تا اوایل قرن ۱۴ خورشیدی دانست. ناگفته نماند این روزها سوای کرونا، وزارت بهداشت هشدارهایی هم مبنی بر شیوع سرخک نیز داده است.
مشهد قدیم هم از این قاعده مستثنا نبوده و شهر گنبد و گلدستههای طلایی رنگ نیز به دلیل مهاجرپذیربودن و نداشتن امکانات بهداشتی و درمانی همیشه محل شیوع انواع بیماریها به ویژه از دوره قاجار تا اواخر دهه۲۰ خورشیدی بوده است که میتوان نشانش را در اسناد و خاطرات شفاهی و مکتوب بسیاری دید. برای نمونه شاهزاده میرزا زین العابدین قاجار که نخستین آمارگیری جمعیتی مشهد را نوشته است، در بخشی از نفوس نامه اش به بیماریهای رایج مردم مشهد در اواخر دوره قاجارها نیز اشاره کرده و از حصبه، سل، طاعون، دل درد و وبا به عنوان بیماریهای اصلی مردم شهر نام برده است.
وضعیت بد آب آشامیدنی و پاک کننده ها، نخستین موضوعی است که درباره وضعیت نامطلوب بهداشتی در مشهد قدیم مطرح میشود. حسین نجومیان در کتاب «یاد هاوباور ها» مینویسد: «آب لوله کشی نبود. برای آب آشامیدنی از آب انبارها استفاده می شد. آب انبارها از جوی خیابان مشروب می شد. در جوی خیابان زنان رخت شویی و کهنه شویی می کردند و اغلب زیر پلها جسد سگ یا گربهای بادکرده دیده می شد.
مردم در چنین آبی ظرف می شستند و دست نماز می گرفتند. شب هنگام آب انبارها را پر می کردند. درنتیجه، تابستان ها، بچههای خردسال از اسهال و استفراغ می مردند. کچلی، تراخم، آبله، سل، بیماریهای ریوی، مقاربتی و عفونی هرروز گروهی را به دیار عدم می فرستاد.»
البته دراین میان نهر نادری را نباید از قلم انداخت؛ نهری که با عبور از دل شهر و نقاط پرجمعیتش به یکی از کانونهای انواع بیماریها مانند سالک، کچلی و عفونتهای روده و معده تبدیل شده بود. آب انبارها که در نبود آب لوله کشی یکی دیگر از منابع تأمین آب آشامیدنی مردم مشهد بودند نیز همین مشکلات را داشتند. حسن معین، گوینده قدیمی رادیومشهد، در توصیف آن روزگار میگوید: «آن روزگار در هر محله مشهد یک تا چند آب انبار وجود داشت که آب شرب مردم را تأمین میکرد.
بعضیها هم فقط برای مصرف روزانه مثل غذاپختن و ظرف شستن از آب انبارها آب برمی داشتند و آب آشامیدنی را از سقاهای دوره گرد میخریدند یا از چاه تأمین میکردند. آب آب انبارها خیلی کثیف بود و روی آب هم معمولا کرمهای سفید ریز فراوانی وول میخوردند.
زنها برای اینکه کرمها را از آب جدا کنند، همیشه تکه پارچه نازک توری سر ظرف یا کوزه شان میبستند و بعد با کاسه کوچکی آب را داخل آن میریختند. بعدها برای بیشتر آب انبارها شیر نصب کردند و یک لنگه جوراب هم به سرش بستند تا کرمها داخل آن جمع شود و با آب نیاید. هرروز هم چندمرتبه جوراب را که پر شده بود، بیرون آب انبار خالی میکردند.»
افزون بر نبود امکانات، مهاجرپذیربودن مشهد هم سبب میشده این شهر همیشه کانون اصلی انواع بیماریها باشد. گزارشهای بسیاری از شیوع وبا و طاعون وجود دارد که نشان میدهد هرازچندگاهی این بیماری با ورود کاروانهای تجاری از کشورهای همسایه همه گیر شده و جانهای بسیاری را میگرفته است.
شیوع تیفوس در دهه۲۰ از این نمونه هاست که با عبور مهاجران لهستانی (آنها شپشهای آلوده به انگل تیفوس داشتند) از دروازههای مشهد دامن گیر شهر میشود.
سوای اینها، تدفین مردگان در داخل شهر، نگهداری دامها در داخل منازل، وجود بی خانمانهای فراوان با انواع بیماریها و هجوم هرساله ملخها به بدترشدن این اوضاع دامن میزده است.
برای نمونه، روزنامه اطلاعات در تابستان ۱۳۰۵ خورشیدی مینویسد: «مرض گوسفند- رئیس صحیه شرق از مشهد تلگرافا راپورت میدهد که مرض زردی گوسفندان شیوع یافته و گوسفندان به ضعف و لاغری مبتلا میشوند و گوشت حیوان زرد میشود. دوره این مرض از سه تا پنج روز و تلفات آن ۵۰ تا ۶۰ درصد است.
چون لاشه گوسفندها در بیابان ریخته و باعث امراض مختلفه شده بود، این مشکل اتفاق افتاده است و حالا یک نفر مأمور با دوا اعزام شده تا مشغول اقدام شود.»
این روزنامه دوباره در مهر همین سال از شیوع مرض دیفتری خبر میدهد: «رئیس صحیه شرق در راپورت خود مینویسد در شهر مرض دیفتری دیده میشود و تقاضای ارسال سرم کرده است و ضمنا تقاضا دارد از مرکز دستور داده شود محل مخصوصی از عمارات دولتی مشهد را برای اداره صحیه تخصیص بدهند.»
پاییز همین سال روزنامه آزادی به مردم خبر میدهد که سرما را با ترس از مالاریا پشت سر بگذارند، البته ترسی اندک؛ زیرا خشکاندن باتلاقها در اطراف شهر در کم شدن شدت بیماری اثرگذار بوده است: «از سبزوار اطلاع میدهند اوضاع صحرا امیدبخش است.
مخصوصا مرض مالاریا خیلی کم شده است و اشخاصی که به این مرض مبتلا هستند، همان اشخاصی هستند که سنوات قبل مبتلا بوده اند. به واسطه خشکاندن باتلاقها، خندق شهر و منجلاب ها، جدیدا کسی مبتلا نشده و ارزاق شهر فراوان است.»
زمستان هم مشهدیها باید سوای دیده شدن مرض هاری با پیشگیری از تب مالت و مالاریا روزگار میگذراندند: «از دزداب اطلاع میدهند مرض تب و مالاریا در این سرحد با نهایت شدت شیوع یافته و چند روزی طبیب صحیه وارد شده و از تلفات اهالی جلوگیری کرده است.
همچنین طبیب صحیه اطلاع میدهد معاینه اصناف را شروع کرده و برای هر نفر ورقه جواز صحیه ترتیب داده است که در هر ماه تجدید معاینه شود و برای جلوگیری از هاری که پیدا شده، اقدام کرده است.»
ناگفته نماند که با زیادشدن بیماریهای واگیردار از دوره قاجار، ناصرالدین شاه در سال۱۳۰۰هجری قمری دستورمیدهد، اداره حفظ الصحه خراسان تشکیل شود.
اطبای مشهد در نخستین جلسه این اداره تصمیم میگیرند هرگاه بیماری جدید در شهر و اطراف مشاهده شد، درصدد معالجه آن برآیند، اشخاص جذامی را از شهر خارج کنند و مکانی به آنها اختصاص بدهند. همچنین لباس و کهنه در نهر جاری شهر و آب انبارها شسته نشود، کوچههای شهر تنظیف و همه آب انبارها به شیر آب مجهز شوند.
بعدها با ایجاد بلدیه در شهرها این سازمان وظیفه بهبود امکانات بهداشتی شهر را برعهده میگیرد. این موضوع در مشهد با شهردارشدن دکتر ابوالقاسم شیخ احیاالدوله که پزشک بوده است، به صورت ویژهای پیگیری میشود، آن چنان که او میتواند در سیزده ماه ریاستش بر بلدیه خدماتی مانند تعیین پزشک برای معالجه مردان و زنان در پستهای امدادی، تأسیس دواخانه رایگان در پستهای امدادی، تهیه دوا، اصلاح امور دارالمجانین، اصلاح امور مربوط به مسلخ (در ۱۳شهریور۱۳۰۷ یک کشتارگاه مطابق با اصول بهداشتی ساخته شد و به بهره برداری رسید)، تشکیل شورای صحی در بلدیه با حضور پزشکان شهر و ایجاد غسالخانه و رخت شوی خانه در شهر را به انجام برساند.
همچنین در ادامه و در اوایل قرن چهارده، اقداماتی صورت میپذیرد که وضعیت بهداشتی را تا حدودی سامان بخشد. ازجمله این اقدامات عبارت اند از: استخدام پزشکان مختلف برای پستهای امدادی، تأسیس مکانی برای جمع آوری بیماران اعصاب و روان (دارالمجانین)، تأسیس پستهای امدادی در محلات مختلف شهر مشهد مانند محله نوغان، سرشور، پایین خیابان، بالاخیابان و ارگ، اقدام برای تدفین مردگان براساس تصدیق پزشکان شهرداری، جایگزینی حمامهای دوش به جای حمامهای خزینه، آبله کوبی رایگان و سیار در مناطق مختلف شهر، تأمین واکسن ضدحصبه در مشهد، بهبود وضعیت بهداشتی شهر، اعزام اطفال به پرورشگاه و مراقبت از آن ها، خرید درشکه برای حمل متوفیان به گورستان ها، خارج کردن خوکها از داخل شهرها، معدوم کردن سگهای ولگرد، ممنوع کردن دفن اموات در گورستانهای داخل شهر، تدوین نظام نامه غسالخانههای بلدی، جلوگیری از فعالیت اطبا، دواسازان و دندان سازان غیرمجاز، خریداری چهار دستگاه ماشین ضدعفونی برای جلوگیری از شیوع بیماریها در سال۱۳۱۴خورشیدی، ضدعفونی کردن البسه و منازل افراد مبتلا به بیماریهای مسری، تأسیس بیمارستان شهر در سال۱۳۱۸خورشیدی، معاینه اسبها از طرف دام پزشکی برای جلوگیری از انتشار بیماری مشمشه.
منبع: نفوس ارض اقدس، تصحیح سیدمهدی سیدی؛ تاریخ شفاهی و گفتگو با قدیمیهای مشهد، پژوهش غلامرضا آذری خاکستر؛ اخبار خراسان، سیدمهدی سیدقطبی