به گزارش شهرآرانیوز؛ شهر بهعنوان سازوکاری با عناصر گوناگون است و بهصورت مداوم بر آنها اثر میگذارد یا از آنها تأثیر میپذیرد. این نظام دارای تقسیمات کوچکتری با عنوان محله است. در فرایند کنونی برنامهریزی و مدیریت توسعه شهری، استفاده از راهبردهای مشارکتی و رویکرد برنامهریزی از پایین به بالا بهتدریج محل اجماعنظر برنامهریزان و مدیران شهری قرار گرفته است.
استفاده از راهبرد مشارکتی برای تصمیمگیری و چارهاندیشی درباره حل مسائل شهری مبتنی بر اجتماعات محلهای و با هدف تأمین شرایط لازم برای رفاه شهروندان است، بهطوریکه میتوان گفت برنامهریزیهای مشارکتی، سبب ارتقای کیفی جوامع شهری و گرایش به توسعهای خودجوش از درون جامعه میشود.
مشارکت اجتماعی مفهومی ذاتی در جوامع بشری است که بر خصوصیاتی مانند سهیمشدن در فعالیتی جمعی، درگیری ذهنی و روانی در موقعیتهای گروهی، دستیابی به هدفهای گروهی، اختیاریبودن، تمرکززدایی و... تأکید شدهاست.
***
از راههای مشارکت مردم در اداره امور، ایجاد و توسعه سازمانهای محلی است. تقریبا در همه کشورهای جهان تقویت چگونگی فعالیت سازمانهای محلی و تجدیدنظر در آن سرلوحه برنامههای اصلاحی قرار دارد. در کشورهایی که به افکار و عقاید مردم احترام گذاشته میشود، سازمانهای محلی بهمعنای صحیح کلمه وجود دارند؛ یعنی مردم محل در مسائل مربوط به امور محل مشارکت میکنند و پس از ایجاد سازمان محلی تا آنجا که امکان دارد در پیشرفت نیات و مقاصد سازمان به آن کمک میکنند.
برای این منظور، مشارکت در اینگونه برنامهریزیهای از پایین به بالا که با تشکیل انجمنها، شوراها و تشکلهای مردمی در محلات محقق میشود، به تقویت جامعه مدنی منجر میشود و افراد حاضر در اینگونه تشکلها سعی میکنند حیات اجتماعی را تجدید و از حوزه عمومی محله حفاظت کنند. در ایران نیز این نقش به شوراهای اسلامی شهرها، مجلس شورای اسلامی، انجمنهای مردمی و سازمانهای مردمنهاد و بهشکل استثنا در شهر مشهد به شورای اجتماعی محلات واگذار شده است. این نقش باتوجهبه محلهمحوری اهمیتی دوچندان دارد، بهطوریکه میتوان گفت خروج از توسعهنیافتگی محلات مستلزم اقدامات جامع و یکپارچه در همه بخشهای مرتبط با توسعه در چارچوب مدیریت و برنامهریزی توسعه محلهای است.
هرکدام از اعضای شورای اجتماعی محلات تلاش میکنند اهدف سهگانه زیر را عملی کنند:
شورا میکوشد در زمینه شناسایی مشکلات محله، ارائه راهکار و راهحل مناسب دیدگاه و مشارکت شهروندان را جلب کند.
مشارکت شامل سه بخش مهم است: درگیری ذهنی و عاطفی، یاریدادن و مسئولیتپذیری.
شورا تلاش میکند دلبستگی شهروندان به محله را افزایش دهد و آنها را به برطرفساختن مشکلات محله متعهد کند. نمادها از عناصر ایجاد علاقه و دلبستگی شهروندان به محله و شهر هستند.
با بازسازی نمادها میتوان به محلات هویت بخشید و از این منظر، شهروندان را به محل زندگیشان حساس و علاقهمند کرد. از راههای تقویت هویت محلی، حفظ و تقویت پاتوقهای محله، تأکید بر نظارت شهروندان در امور اجرایی محله و... است.
وظیفه شورای اسلامی شهر نظارت بر فعالیتهای شهرداری است و اعضای شواری اجتماعی محلات با تدوین گزارشهای مردمی، گزارشهای عملکردی از فعالیتهای شهرداری و بررسی مسائل محله میتوانند در این زمینه یاریگر باشند.
بایستهاست شورای اجتماعی محلات تا حد امکان از انجام فعالیتهایی که نیازمند منابع مالی است، اجتناب کند و تمرکزش را بر ظرفیتهای مردمی و محلی بگذارد؛ ولی چند موضوع برای منابع مالی و اعتباری این شورا پیشنهاد میشود که اعضا میتوانند آنها را بررسی کنند.
در ابتدا بودجهای که از طرف شهرداری اختصاص مییابد، میتواند منبع مناسب و مهمی باشد. مشارکت مردمی در حل مسائل محله میتواند منبع دوم اعتبار باشد یا اینکه از هزینههای اضافی بکاهد. سومین منبع، سازمانهای دیگری هستند که در محله نقشآفریناند.
برای مثال، اختصاص فضای مدارس و مساجد، آموزش و برنامههای بهداشتی، پیگیریهای حقوقی و... ازجمله این موضوعات است. منبع چهارم جذب اعتبار برنامههای خاص از سازمانهای مرتبط است.
درنهایت جلب مشارکت خیران و مشارکت داوطلبانه مردم محله است که این مهم نیازمند رایزنی و گفتوگوی اجتماعی در محله و با معتمدان و افراد کلیدی محله است.
پیشنهادهایی برای شوراهای فعالتر
استفاده بهینه از اعتبارهای محلهای و جذب اعتبارهای غیرسازمانی
اعلام شفاف و دقیق دیدگاهها و هدایت شورای اجتماعی محله بهسمت چندنظری
پیگیری مصوبهها از سوی اعضا و همکاری در فرایند اجرای آن
اجرای برنامههای هویتبخشی مثل معرفی و شناسایی محله در محلات
تشویق، حمایت و قدردانی از فعالان، معتمدان و افراد کلیدی محله
ثبت تجربیات فعالیتهای شورای اجتماعی محلات برای استفاده دیگران
استفاده از ایدهها و پیشنهادهای نو در کنار بررسی برنامههای دیگر محلات
تلاش برای تحقق اجراشدن وظایف و اهداف کلی آییننامه تشکیل شورای اجتماعی محله
هماهنگی و انسجام داخلی بین اعضا برای اجراشدن اهداف مدیریت محله
تنظیم برنامهها، تصمیمها، بررسیها و اقدامها در چارچوب سیاستها و برنامههای مدیریت شهری
نیازسنجی و اولویتبندی مسائل محله
بررسی طرحها و پیشنهادهای مردمی و طرح و تصویب در جلسه شورای اجتماعی محله برای اجرا در محله
لزوم مشارکتگیری حداکثری شهروندان در امور محله که آثار بلندمدت مفیدی برای فرد و محله دارد
برنامهریزی برای استفاده از همه ظرفیتهای مادی و معنوی در محله
کمک به گسترش اجتماع محلی از نخبگان و فرهیختگان محله
تلاش برای افزایش کیفیت زندگی و رضایتمندی ساکنان محله
دعوت از متخصصان، نخبگان، مدیران و مسئولان محلی برای حضور در جلسات شورای اجتماعی محله
حسن رحیمپور ازغدی
حد تعادل مدیریتی از بالا به پایین و از پایین به بالا کجاست؟ در تفکر اسلامی، هم مفهوم «ولایت» را داریم که یک مفهوم از بالا به پایین است و هم مفهوم «شورا». قرآن کریم ما را به هردو فرا خوانده است. از یک طرف، میفرماید، ولی شما خداست و رسولش و معصوم و در عصر غیبت ولایت فقیه است.
ولایت یک مفهوم مدیریتی از بالا به پایین است، اما در واقع، به یک معنا مشروط به حقوق افراد از پایین به بالا نیز هست. ولایت الهی جایی است که رعایت حقوق افراد پایین جامعه شرط مشروعیت است؛ بنابراین ولایت اسلامی و ولایتی که شیعه به آن معتقد است یک مفهوم از بالا به پایین است، ولی به معنای مدیریت غربی که غربیها به آن اعتقاد دارند نیست.
در مفهوم مدیریت بالا به پایین از دیدگاه اسلامی، چون بالاو پایین جامعه منزلت مادی و شهروندی ندارد، هرم قدرت و ثروت هم وجود ندارد. در واقع، سهم رأس هرم با پایین هرم از قدرت و ثروت عمومی کاملا مساوی است. بر عکس نظامهای غربی، هرچه این هرم به سمت بالا میرود، سهم مدیران حکومت اسلامی از قدرت و ثروت کمتر و محدودیتها بیشتر میشود؛ بنابراین کارهایی را که مردم عادی میتوانند انجام دهند مدیران حکومت اسلامی نمیتوانند انجام دهند.
امام (ره) میفرماید اگر چیزی برای مردم عادی حلال است، برای مدیران حرام است. یک چیزی برای مردم عادی حلال است، ولی برای مثال برای یک روحانی حرام میشود، زیرا از فردی عادی یک معنا برداشت میشود و از یک مدیر معنایی دیگر. شورا میگوید که از بالا به پایین یعنی با همه مشورت بکنید و همه باید در صحنه باشند.
ولایت میگوید مشروعیت از بالا به پایین یک مفهوم ارزشی است وگرنه این یک مفهوم مادی بیش نیست. در حکومت اسلامی، مدیران ذرهای بیشتر از عادیترین شهروندان حق ندارند. ممکن است سهم کمتری داشته باشند، ولی سهم بیشتری ندارند. اگر سهم بیشتری از قدرت و ثروت داشته باشند، حکومت اسلامی و مدیریت شرعی نیست.