مرضیه ترابی | شهرآرانیوز؛ در قسمتهای قبلی «مشهدیّات» عرض کردم که قدیمیترین بنای شهر مشهد، بنای روضه منوره در حرم رضوی است؛ یعنی همان بنایی که ضریح مطهر در آن قرار دارد. البته منظورم این نیست که بنای فعلی، همان بنایی است که هزارو ۲۰۰ سال قبل هم وجود داشته، نه! طبیعی است که این بنا، مثل هر بنای دیگری، طی قرنهای متمادی، نیاز به تعمیر و حتی بازسازی اساسی پیدا کرده باشد. بنابراین، اگر از واژه «قدیمیترین» سخن به میان میآورم، مقصودم موقعیت مکانی بناست. در روضه منوره میشود رد و نشانی از مشهد خیلی قدیم یافت.
ما عادت کردهایم وقتی میخواهیم درباره مشهد قدیم حرف بزنیم، میرویم به سراغ دوره تیموری و بعد راهمان را میکشیم و میآییم تا برسیم به دوره صفویه و کلی هم از اطلاعاتمان لذت میبریم. این رویکرد، البته خیلی هم اشتباه نیست؛ هرچه بنای قدیمی در مشهد داریم، عمرش از این دورههای تاریخی عقبتر نمیرود و بدیهی است که برای سفر به مشهد قدیم، دست به دامن این ادوار تاریخی شویم. اما مشهد عمری هزارو ۲۰۰ ساله دارد و نمیشود آن را در یک تاریخ ۶۰۰ ساله حبس کرد و بیخیال نیمی از سابقه حیات آن شد.
من به آن نیمه نخست تاریخ شهرمان، میگویم مشهد خیلی قدیم و روضه منوره یکی از معدود جاهایی است که میشود از طریق آن، راهی به مشهد خیلی قدیم باز کرد؛ هم به دلیل تاریخ باشکوه مرقد مطهر حضرت ثامنالحجج (ع) و هم به دلیل برخی تزیینات خاص و بهویژه کاشیهای زردفامی که به کاشیهای سنجری مشهور و به عهد سلطان سنجر سلجوقی منسوب هستند. کاشیهایی که قرار است ضمن بحث درباره تاریخ آنها و البته گزارشهای حاشیهای متعدد درباره عصر ساخته شدنشان، برویم به یک سفر تاریخی خاطرهانگیز و از مشهد خیلی قدیم بگوییم.
کاشیهای سنجری، همانطور که اشاره کردیم، منسوب به عهد سلطان سنجر سلجوقی است. خوانندگان ستون «مشهدیات» با نام سلطان سنجر بیگانه نیستند. اگر یادتان باشد در نقل ماجرای خدمات «آلکاکویه» به شهر مشهد، اشارهای به اسم سلطان سنجر کردیم و گفتیم که او، به شکایت مشهدیها درباره حمله اهالی طوس، توجهی نکرد. سؤالی که ممکن است به ذهن شما برسد این است که با چنین سابقهای، چه رابطهای را میشود بین سلطان سنجر و تاریخ مشهد پیدا کرد؟ عرض میشود که خیلی. درباره عمران شهر مشهد در دوره سنجر سلجوقی گزارشهای متنوع و متعددی داریم.
میدانیم که در آن زمان، مشهد به شکل یک «شهرک» یا «شهرچه» درآمده و جمعیت زیادی هم در آن ساکن شدهبودند. اعتمادالسلطنه، مورخ مشهور عهد ناصری و نویسنده کتاب «مطلعالشمس» که باید آن را نخستین تاریخنگاری مدون و جامع درباره پیشینه مشهد بدانیم (۱)، به نقل از کتاب «مجالسالمؤمنین» نورا... شوشتری، ساخت عمارت حرم رضوی را از اقدامات دوره سلطان سنجر سلجوقی میداند و معتقد است، وزیر وی، ابوطاهر سعدبن علی قمی در بازسازی و گسترش اماکن متبرکه، نقشی کلیدی و محوری داشته است.
مرحوم ملاهاشم خراسانی هم در کتاب «منتخب التواریخ» (جلد مربوط به زندگانی امام رضا (ع))، ابوطاهر قمی را بانی ساختن گنبد بر روی روضه منوّره میداند، اما در اینکه، این فعالیت عمرانی، اقدام شخصی اوست یا به سفارش و دستور فرد دیگری به آن دست زده است، تردید دارد. برخی از مورخان دوران معاصر هم به اقدامات عمرانی دوران سنجر سلجوقی اشاره دارند و این مسئله، نشان میدهد که در دوره حکومت او که نسبتا هم طولانی است، تلاشهای زیادی برای توسعه مشهد انجام گرفته، آنچنانکه ساخت باروی شهر از سوی آلکاکویه هم در همین دوره صورت گرفته، اما اینکه خود سلطان سنجر در این امور مداخلهای داشتهاست یا نه، چندان معلوم نیست و گزارشهای مربوط به آن هم، خیلی مورد اعتماد نیستند.
حالا که به اینجا رسیدیم و قرار است درباره یک یادگاری قدیمی در حرم رضوی و مربوط به مشهد خیلی قدیم حرف بزنیم، بد نیست کمی هم درباره سلطان سنجر و اوضاع مشهد و خراسان در دوران حکومت او بگوییم. سلطان سنجر یا به قول بُنداری اصفهانی در «زبدة النصره و نخبة العصره»، «عماد آلسلجوق»، آخرین فرمانروای بزرگ دودمان سلجوقی است که ابتدا در سال ۴۹۸ هجری قمری، حاکم خراسان شد و بعد از مرگ برادرش، محمد، در سال ۵۱۱ قمری با لقب «سلطان اعظم» و «مُعزّالدنیا والدین»، حکومت مستقل خود را بر بخشهای وسیعی از ایران آغاز کرد. حمدا... مستوفی در «تاریخ گزیده»، سلطان سنجر را صاحب ۱۷ فتح بزرگ میداند و محمد راوندی در «راحة الصدور» مینویسد که در دوره سنجر؛ «خوراسان مقصد جهانیان شد و منشأ علوم و منبع فضائل و معدن هنر».
هر چند که این عظمت دوامی نداشت و با شکست از قراختائیان در آسیای مرکزی که مورخان آن را بزرگترین شکست مسلمانان در این منطقه میدانند، دوران عظمت سنجر هم به سر آمد و مدتی بعد، در حمله قبایل «غُز» به خراسان، اسیر آنها شد و سهسالونیم در بند آنها ماند و بعد از آزادی هم روزگار خوشی نداشت تا اینکه در ۲۶ ربیعالاول سال ۵۵۲ هجری قمری (/۲۵ اردیبهشت ۵۳۶ خورشیدی)، ظاهرا به دلیل عفونت روده درگذشت.
با این همه، شواهد تاریخی نشان میدهد که مشهد در عهد او، پا به مسیر ترقی گذاشت و روندی را آغاز کرد که بعد از درنگی کوتاه در اثر ایلغار مغولان، به شکوفایی شهر در دوران تیموری انجامید. عبدالجلیل قزوینی رازی در کتاب «النقض» که آن را در حدود سال ۵۶۰ هجری قمری و در پاسخ به اتهامات برخی علمای دیگر مذاهب به اعتقادات شیعه نوشت، دورنمایی از توجه به مشهد در عهد سلجوقی را پیش روی مخاطب قرار میدهد و تأکید میکند که مشهد در این دوره، مرکز دینی شیعیان محسوب میشد و به دلیل قرار داشتن در مسیر تجاری، اهمیت اقتصادی پیدا کردهبود.
بنابراین، میتوان دوره سلطان سنجر را، دورهای دانست که در آن فعالیتهای عمرانی در مشهد و به صورت ویژه در حرم مطهر گسترش پیدا کرده است. در اینجا باید از ابوطاهر قمی هم یادی کنیم که برخی، درست یا غلط، او را بانی کاشیهای سنجری میدانند.
ابوطاهر که اعتمادالسلطنه از وی با لقب «وجیهالملک» یاد میکند، به احتمال زیاد مذهب شیعه داشت، اما به دلیل توانمندیهایش، مورد توجه خواجه نظامالملک طوسی قرار گرفت و با وجود حساسیت وی به فعالیت شیعیان به دلیل تکاپوی شیعیان اسماعیلی، توانست مدارج عالی را طی کند و اواخر سال ۴۸۱ هجری قمری، حاکم شهر مرو شود. ابوطاهر بعدها وزیر مادر سلطان سنجر، یعنی «داروَلَد سلطان» شد و حدود سه ماه قبل از مرگش، به وزارت سلطان سنجر هم رسید. ابوطاهر، نقشی محوری در توسعه مشهد عصر سنجری داشت و ما در قسمتهای بعد و ضمن توضیح تاریخ کاشیهای سنجری، در این باره صحبت خواهیم کرد.
پینوشت:
(۱) نمیگویم اولین تاریخنگاری، چون پیش از آن هم آثاری در این زمینه داریم، مثلا «فردوسالتواریخ» که احتمالا کمی قبل از «مطلعالشمس» و از سوی ملانوروزعلی بسطامی نوشته شده است.