رضوانی _ تشویق کودکان و نوجوانان به خواندن این آثار، علاوه بر اینکه پندهایی به آنها منتقل میکند، میتواند مروج فرهنگ ایرانی-اسلامی نیز باشد.
با این حال، داشتن زبان ثقیل و کلمات و عباراتی که امروز دیگر استفاده نمیشود و برای فهم برخی از آنها باید به واژهنامهها مراجعه کرد و همچنین داشتن لایههای متعدد که گاه درک منظور نویسنده و محتوای اصلی اثر را دشوار میکند، این متون را برای مخاطب امروز بهویژه کودکان و نوجوانان نیازمند بازنویسی و سادهسازی میکند.
بدیهی است که وقتی قرار باشد مخاطبان چنین آثاری این ردههای سنی پایین باشند، باید دست به گزینش زد و قطعاتی را انتخاب کرد که مناسب سن و دنیای آنان باشد. آنچه گذشت، ناظر به اهمیت بازنویسی متون کهن برای کودکان و نوجوانان است، اما اینکه چه متونی، با چه ویژگیهایی و چطور باید بازنویسی شوند، موضوعی است که در گفتگو با لیلا خیامی، شاعر و نویسنده کودکان و نوجوانان، سعی کردیم به آن بپردازیم.
او سال گذشته بازنویسی ادبیات کهن را در چند مجموعه «شاهنامه» فردوسی، «کلیله و دمنه»، «مثنوی معنوی»، «هزار و یک شب»، «بوستان» و «گلستان» سعدی و آثار نظامی و عطار انجام داده است. هر مجموعه شامل ۴۰ داستان میشود و در دست انتشار است.
به نظر شما کدام متون کهن فارسی مناسب بازنویسی برای کودکان است و این آثار چه ویژگیهایی باید داشته باشد؟
وقتی بخواهیم به ادبیات کهن رجوع کنیم و برای کودکان آثاری بیافرینیم، به نظرم و با توجه به تجربهای که در این زمینه داشتهام، اولین آثاری که خیلی راحت میشود به سراغشان رفت، «مثنوی معنوی» مولانا و «کلیله و دمنه» میتوانند باشند. ویژگی خاصی که این ۲ اثر را آثاری خوب در زمینه بازنویسی برای بچهها میسازد وجود شخصیتهای حیوانی در داستانهای آنهاست.
همگی خوب میدانیم که کودکان عاشق حیواناتاند و خیلی راحت به سراغ آثاری میروند که شخصیتهای حیوانی دارند. به همین علت، به نظر من، این ۲ اثر میتوانند در مرحله اول انتخابهای خوبی باشند. البته وقتی حرف از مناسب بودن یا نبودن آثار برای کودکان به میان میآید باید گفت این نویسنده و بازنویس یا بازآفرین است که اثر را مناسب یا نامناسب میآفریند.
آثار کلاسیک ما بالطبع برای کودکان نوشته نشدهاند و نمیتوان هیچیک از آنها را کاملا مطابق معیارهای ادبیات کودک دید. این وظیفه نویسنده است که بتواند با هوشیاری و توان بالای خود آثاری را از دل این متون بیرون بکشد و به شیوهای هنرمندانه مناسب کودکان بازآفرینی کند، چنانکه خیلی از آثار «مثنوی معنوی» یا «کلیله و دمنه» هم که از آنها نام بردیم ممکن است برای بازنویسی محدودیتهایی ایجاد کند.
این هنر نویسنده است که انتخاب درستی از این آثار داشته باشد و آنها را چنانکه مناسب کودکان است دوباره بیافریند. نویسنده میتواند قبل از انتخاب آثار کهن فارسی برای بازنویسی، جستوجو کند و ببیند کدام آثار جذابیت بیشتری برای کودکان دارند، آثاری که شخصیتهای مورد علاقه کودکان را دارا باشند، جذابیت و کشش مناسب را داشته باشند و کودک را وارد ماجراهای هیجانانگیز کنند یا آثاری که کمی با طنز همراه باشند و .... بیشک در عموم متون گذشته ما میتوان داستانها و حکایتهایی با این ویژگیها یافت، اما گلچین کردن و جمعآوری آنها از دل آثار مهم است.
نمیشود کتاب «مثنوی» را باز کنیم و از اولین داستان شروع به بازنویسی کنیم و هرچه در آن هست برای کودکان بنویسیم.
اساسا چرا باید بازنویسی انجام شود؟
بازنویسی اهمیت زیادی دارد مخصوصا در جامعه امروز که کودکان بیش ازپیش از ادبیات کهن ما فاصله میگیرند و به دنبال فضاهای مجازی و شخصیتها و بازیهای عجیب و غریب و پر از هیجان بیگانه میروند و روزبهروز با فرهنگ و ملیت و قومیت خودشان بیگانهتر میشوند. بازنویسیها میتوانند کودکان را با فرهنگ و ادبیات کهن ما آشتی دهند، البته به شرطی که خوب و مناسب باشند.
امروزه در بازار کتاب، بازنویسیها و بازآفرینیهای زیادی را میبینم، اما اگر به خیلی از این آثار با دیده نقد نگاهی بیندازیم، میبینیم آنچنان که باید و شاید مناسب کودکان امروز و هماهنگ با ذوق و سلیقه آنها نیستند و صرفا یک سادهنویسی از اصل اثرند.
نویسنده موقع بازنویسی چه چیزهایی را باید لحاظ کند و به چه نکاتی باید توجه داشته باشد؟
موقع بازنویسی یا بازآفرینی ادبیات کلاسیک باید حواسمان به خیلی چیزها باشد. باید اول داستانها و اشعار مدنظر را از هر لحاظ بررسی کنیم.
بعضی از اشعار و داستانهای ادبیات کهن با وجود ارزشمند بودن برای کودکان مناسب نیستند، چون به مضامینی پرداختهاند که از نظر اخلاقی مناسب کودکان نیستند یا مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی را بیان میکنند که فراتر از فهم کودکاناند یا اینکه به موضوعات خشن میپردازند که نمیتوان آنها را در دایره بازنویسی برای کودکان جای داد.
پایانهای بد و غمگین و مأیوسکننده برای کودکان یا مرگ شخصیتها و از این قبیل مسائل نیز موضوعاتی هستند که باید با وسواس و هنرمندی بیشتری به سراغشان رفت. البته وقتی حرف از بازنویسی و بازآفرینی به میان بیاید، بعضی از این مشکلات را میتوان با دست بردن در آثار و تغییراتی اندک و هنرمندانه رفع کرد. برخی متون کهن فوقالعاده جذاب و خواندنیاند، اما به علت همین سختیها خیلی از نویسندگان به سمتشان نمیروند.
به نظر من، بازنویسی و بازآفرینیهای خوب و درست میتوانند خیلی از این آثار را در گروه آثار مناسب برای کودکان قرار بدهند. درست است که با این کار ممکن است بخشی از این آثار تغییراتی بکند و به قولی تحریف یا سانسور شود، اما اگر اینگونه بتوان آثار ناب ادبیات کهن را در دسترس کودکان قرار داد تا حداقل بهره را از آنها ببرند چه مشکلی میتواند داشته باشد؟
همانطور که اشاره کردید، هنگام بازنویسی برخی ویژگیهای سبکی و نثری نویسنده اثر کلاسیک از بین میرود. توجه به این امر تا چه حد برای بازنویسی اهمیت دارد؟ آیا میتوان گفت در بازنویسی برای کودک و نوجوان محتوا بر ویژگیهای سبکی و نثری ارجحیت دارد؟
بله، حتما در بازنویسی مخصوصا برای کودکان تغییراتی اساسی در ساختار متون بازنویسیشده در مقایسه با متن کهن مدنظر ایجاد میشود، چون زبان و دنیای ادبیات کودک امروز خیلی با ادبیات بزرگسال بهویژه متون کهن متفاوت است. نمیتوان از نویسندگان کودک انتظار بازنویسی خوب داشت، اما باید مصر بود که تغییری در اصل داستانها ایجاد نشود.
در متن بیشتر بازنویسیها و بازآفرینیهایی که برای کودکان انجام میشود مخصوصا آنها که چاشنی هنر و خلاقیت را هم به همراه دارند، بیشک تفاوت زیادی با اصل متون میبینیم، اما به نظر من، محتوا و درونمایه این آثار است که میتواند در این زمان و در این دوره از زندگی کودک برایش مفید فایده باشد و ساختار ظاهری این آثار چندان نزدیکی و مشابهتی با ادبیات کودک ما ندارد. ما باید هرچه میتوانیم از دل این آثار بیرون بکشیم و مناسب کودکان و مطابق سلیقه آنها بازآفرینی و بازنویسی کنیم. حتی اگر لازم دیدیم و ممکن بود چیزهایی از مظاهر دنیای امروز را به متن خود بیفزاییم تا این آثار را به ذوق و سلیقه و دنیای کودکانمان نزدیکتر کنیم.
این اولین قدم است برای آشنایی کودکان با دنیای ادبیات کهن. خب طبیعتا اگر کودک به این آثار علاقهمند شود در سالهای آینده که توانایی درک اصل متون را پیدا کند ناخودآگاه به سراغشان میرود و بیشک لذت صدچندانی از این آثار میبرد، اما الان که در دوره کودکی است و توان درک و پذیرش خیلی از آثار متون کهن را ندارد بهترین کار این است که به حداقلها بسنده کنیم نه اینکه از ترس خدشه وارد شدن به اصل متون و به دلیل نامناسب تشخیص دادن این آثار برای کودکان، آنها را از خواندن و آشنایی با این آثار محروم کنیم.