آمنه مستقیمی | شهرآرانیوز، این روزها بهویژه در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی، بازار طرح مباحث روانشناسانه با موضوعات متنوع، داغداغ است. -در این میان، بازار مطالب مرتبط با مثبتاندیشی و خوشبینی، گاه از دیگر -موضوعات داغتر است و برای آن نسخههای مختلف میپیچند و میکوشند راهی پیش پای-مخاطب بگذارند تا بر غم و اندوه خود غلبه کند و به نشاط لازم برسد، حال آنکه دین نسخهای-کاربردی و آسان برای خوشبینی و مثبتاندیشی تجویز کرده است که در گفتگو با-حجتالاسلاموالمسلمین دکتر مسعود آذربایجانی، عضو هیئتعلمی گروه روانشناسی-پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، آن را بررسی میکنیم.
خوشبینی مدنظر دین، ریشه در اسمای الهی دارد و این موضوع را در برخی ادعیه بهوضوح میبینیم؛ مثل دعای معروفی که از تعقیبات نماز جعفرطیار است و با فراز «یَا مَنْ أَظْهَرَ الْجَمِیلَ وَ سَتَرَ الْقَبِیحَ...» شروع میشود. خوشبینی، اقتدا به اسمای الهی و بهعبارت بهتر آراسته شدن به اخلاق الهی است که والاترین رشد و کمال برای انسان محسوب میشود و خداگونه شدن را به زندگی او میبخشد.
وقتی سایهای از اسمای الهی را بر زندگی خود حاکم کنیم و دیگران در مواجهه با ما و باورهای دینی ما به این اوصاف پی ببرند، روابطمان با آنها نیز اصلاح میشود. آنگاه است که اگر خطایی از دیگران ببینیم، بهجای بزرگنمایی و بهاصطلاح امروزی گیر دادن، گذشت میکنیم. با بدبینی و دوری از اخلاق و اسماءا... است که بهجای آنکه مسیر کمال را طی کنیم، مشغول زشتیها و عیوب دیگران میشویم و فرصتها را از دست میدهیم.
تنها سرمایه ما، عمر محدود در مقابل خلود و ابدیت است. ما در این عمر محدود، باید بیشترین سرمایهگذاری و توشهگیری را برای آخرت داشته باشیم و برای این هدف، راهی جز مثبتنگری نداریم؛ چون با آن مشغول کارهای بیاهمیت نمیشویم؛ البته این گیر ندادنها مربوط به معاشرت با خانواده، دوستان و جامعه ایمانی است و نباید به بیتفاوتی مقابل ظلم ظالمان و خطا و گناه، تعبیر شود.
نخستین نتیجه خوشبینی و مثبتنگری، آن است که به انسان، امید و نوید میدهد و انسان امیدوار به آینده، سعی و کوشش بیشتری برای رسیدن به اهداف خود میکند. همچنین، مثبتاندیشی باعث دوری از یأس و ناامیدی و پوچی که پیامدهایی مثل خودکشی و رکود دارد، میشود. کارکرد سوم خوشبینی مدنظر دین، آن است که انسان به دیگران هم با دیده مثبت مینگرد.
وقتی مثبتنگر باشیم و به تعبیر عامیانه، نیمه پر لیوان را ببینیم، در برخورد و معاشرت با دیگران هم جنبههای مثبت رفتار آنها را برجسته میکنیم و همین نگاه، روابط و معاشرتهای اجتماعی ما را نیز بهتر میکند. اگر این وضعیت را با شرایط فردی که نگاه سوءظن و بدبینی در برخورد با دیگران دارد و از کاه کوه میسازد، مقایسه کنیم، اهمیت خوشبینی را درک میکنیم.
خوشبینی در فرهنگ و آموزههای دینی از چند نظر مورد توجه قرار گرفته است؛ نخست آنکه وقتی خدا را خالق این جهان و همه امور را مستند به او و مخلوق او بدانیم، چون خدا عالِم و خیرخواه و محب بندگان است، این اطمینان را در انسان ایجاد میکند که جهان را برای انسان تدبیر کرده است و اگر هم پیچوخمی وجود دارد، برای آن است که رشد و مسیر کمال را طی کند و این همان غلبه نظام احسن بر جهان است. این اعتماد و اطمینان، سبب خوشبینی در انسان میشود.
رویکرد دوم که خوشبینی را اقتضا میکند، مربوطبه روایات است. بنا بر روایات، خداوند میگوید من نزد گمان بنده خود هستم؛ یعنی اگر بنده به من خوشبین باشد و به مشیت و تدابیر من نگاه مثبت داشته باشد، من هم برای او برنامههای خوبی را تدارک میبینم و زمینههای خیر بیشتر را برایش فراهم میکنم.
بُعد دیگر خوشبینی در فرهنگ دینی، تفأل به خیر زدن است. در اینباره توصیه میشود اگر به خیر و خوبی تفأل بزنید و امور را در مسیر خیر و خوبی پیشبینی کنید، همین نگاه خوشبینانه و مثبتنگرانه باعث رستگاری و به مقصد رسیدن میشود، از اینرو خوشبینی، منشأ قرآنی و روایی دارد.
در روانشناسی باید دو بخش را تفکیک کرد؛ یکی روانشناسی کلاسیک که در ترویج مثبتنگری دارای مرزهای نزدیک با تعالیم دینیاخلاقی ما و متأثر از آموزههای ادیان ابراهیمی و اخلاق ارسطویی است؛ چنانکه بسیاری از فضایل را از این اخلاق، گرفته است و بر صفات و فضایلی همچون شادکامی، بخشش و شکرگزاری تأکید میکند. ما با این بخش، مشکل نداریم.
اما... روانشناسی زرد، عامیانه و بازاری، مثبتنگری را نوعی «دمغنمیتشماری» و «فرصتطلبی»، تعبیر و تفسیر میکند و منطق و پشتوانه قوی ندارد و تأکیدش بر چسبیدن به حال است و بعد از مدتی، مخاطب را مأیوس میکند و نیازهای عمیقتر او را بیپاسخ میگذارد. خوشبینی و مثبتنگری به منطق محکم، نیاز دارد تا پذیرفتنی و دارای اثرات مثبت و پایدار باشد. قرآن کریم چهارمرتبه تأکید میکند سراغ چیزهایی بروید که خیر و نیکی را در خود جمع کرده است و پایدارتر است.
در یک مقایسه کلی بین تمایز نگاه اسلام با روانشناسی زرد، باید گفت روانشناسی زرد، خوشبینی را به لحظه محدود میکند، اما در نگاه دین، خوشبینی پایدارتر است. دوم آنکه در روانشناسی زرد، خوشبینی با لذتهایی که بیشتر جنبه دنیوی و جسمانی دارند، پیوند میخورد، اما خوشبینی مدنظر دین، به خدا و اسمای الهی، مستند و متکی است. سومین تمایز آنکه در روانشناسی زرد، موفقیت جنبه ملموس و حسی و مادی دارد، درحالیکه در نگاه دین، موفقیتها خیر و باقی است و موفقیتی دفاعپذیر است که بهترین و ماندگارترین پیامدها را برای ما به ارمغان بیاورد و درمقابل، لذتی که مانع از رسیدن به اهداف بلندمدت میشود، در دایره شمول این خوشبینی قرار نمیگیرد.
خوشبینی مدنظر دین از جهات مختلف بر سبک زندگی اثر میگذارد؛ اول آنکه سبک زندگی با این خوشبینی، باعث نشاط بیشتر انسان میشود و احساس لذتمندی به او میدهد. همچنین زندگی ما از یک منطق و برنامه منسجم و دفاعپذیر برخوردار میشود که پشتوانهاش، اسما و اوصاف الهی است. این سبک زندگی به همه نیازهای انسان توجه میکند، اما در جهت خیر و باقی، نه امور متزلزل و بیاثر و مانع از سرگرمی انسان به امور لغو و ناپایدار میشود.
برپایه نگاه اسلام، خوشبینی مدنظر دین، افق جامعتری را پیشروی انسان میگشاید و به لذات معنوی نیز درکنار لذات مادی و دنیایی توجه دارد؛ مثل نیایش شبانه با خداوند که عمیقترین لذت را برای انسان بهدنبال دارد. اینها لذاتی است که دست همه به آنها نمیرسد. علاوهبر این، در سبک زندگی مبتنیبر خوشبینی دینی، خداوند تضمین میکند که همراه بنده خود است؛ یعنی اگر به او خوشبین باشیم و به کمک و حمایتش ایمان داشته باشیم و این ایمان را در خود زنده و پویا نگه داریم، چنین حالتی به پشتوانه محکم و قوی و ضامن زندگی، تبدیل میشود و اگر فرازوفرودی هم باشد، خداوند رهایی از آن را تضمین میکند؛ زیرا خود در قرآن میفرماید: «وَمَن یَتَوَکَّل عَلَى ا... فَهُوَ حَسبُهُ» و انسان را رها نمیکند و حواسش به او هست و پاسخ توکلش را میدهد: «حَسْبُنَا ا... وَ نِعْمَ الْوَکیلُ نِعْمَ الْمَوْلى وَ نِعْمَ النَّصیرُ»؛ یعنی خداوند، بهترین یاور و سرپرست است.
با وجود همه فجایع و مصیبتهایی که با آنها مواجه میشویم، مثل جنایاتی که امروز در غزه درحال وقوع است یا مشکلات ایران و جهان، اگر کسی به برنامه و طرح خدا خوشبین باشد و به او اطمینان کند و فرض را بر این بگذارد که این کاروان جهان دارای یک مدیر کاروان به نام خداوند است که قدرت مطلق، علم مطلق، خیرخواهی مطلق و مهر و لطف بیکران و بدون شرط دارد -و به تعبیرآیهالکرسی، حی و قیوم است و هیچ سستی، او را دربر نمیگیرد و میخواهد بندگانش به کمال برسند- آنگاه با نشاط و انگیزه به مسیر خود ادامه میدهد؛ وگرنه دغدغههای این دنیا و دیدن این همه فاجعه و جنایت، باعث یأس او میشود. انسان خوشبین میداند در پس همه این تلخیها، طرح خدا برای سعادت و کمال بشر نهفته است و همین عامل، غم و اندوه را از وجودش برطرف میکند.