نگاهی به ضعف‌های سریال «ناریا»؛ از روایت آشفته تا قصه مبهم! سعید روستایی و پیمان معادی در فهرست رای دهندگان اسکار هشدار وزیر فرهنگ درباره صداهای تفرقه‌افکنِ پس از جنگ چرا آهنگ «بوم، بوم، تل‌آویو»؛ در پاسخ حملات موشکی ایران به اسرائیل جهانی شد؟ + ویدئو نقدی بر وضعیت کنونی شعر آئینی | احساسات و گریه در شعر سوگ‌محور باید همراه محبت ولایت و شعور باشد برگزاری نشست انتقال تجربه با حضور عادل تبریزی در سینما هویزه مشهد شعر افشین علا خطاب به رژیم صهیونی | عاقبت بیت‌المقدس را رها خواهیم کرد فریبرز عرب‌نیا: ترجیح می‌دهم در کنار مردم کشور عزیزم باشم + فیلم سریال محرمی «جایی برای همه» روی آنتن شبکه دو + زمان پخش آمار فروش سینماها در روزهای جنگ بین اسرائیل و ایران اکران سیار فیلم‌های کودکانه در مشهد کارگردان فیلم بعدی «جیمز باند» مشخص شد «کاتیا فولمر» ایران‌شناس آلمانی درگذشت فصل پایانی سریال «اسکویید گیم» در راه است تکرار سریال «مختارنامه» از شبکه آی‌فیلم (محرم ۱۴۰۴) + زمان پخش قدردانی سخنگوی پلیس از اصحاب قلم در دوران جنگ رژیم صهیونیستی علیه ایران | عزیزان رسانه، گل کاشتید، دستانتان را می‌بوسم برنامه‌های حمایتی وزارت فرهنگ و ارشاد برای جبران خسارات گروه‌های موسیقی و نمایشی اجرای باشکوه ارکستر سمفونیک تهران در میدان آزادی حسام خلیل‌نژاد، بازیگر سینما و تلویزیون: اگر امروز هنری هست، میراث شهیدان است
سرخط خبرها

نیچه، مادرش و روشن‌فکران ما

  • کد خبر: ۶۷۹۲۹
  • ۰۱ خرداد ۱۴۰۰ - ۱۱:۳۲
نیچه، مادرش و روشن‌فکران ما
دکتر مهراب صادق نیا - عضو هیئت علمی دانشگاه ادیان و مذاهب

دیوار‌های تنهایی ما از جایی شکل می‌گیرند که مرز‌های اخلاقی‌مان قرار دارند. هر اندازه که چارچوب اخلاقِ ما شخصی‌تر باشد، تنهایی ما بیشتر است و هر اندازه که مرز‌های اخلاقی ما در دنیای واقعی عمومی‌تر باشند تنهایی ما کمتر. هر چه همتایان اخلاقی ما (آنان که ارزش‌های اخلاقی‌شان با ما یکی است) بیشتر باشند، ما کمتر تنها هستیم و برعکس هر چه گمان بریم که ارزش‌ها و باورداشت‌های اخلاقی ما متمایز از دیگران است، بیشتر احساس تنهایی می‌کنیم. بد نیست اخلاق را با زبان مقایسه کنم. هر چه گویندگان و گوش‌دهندگان زبان ما زیاد باشند، احساس تنهایی ما کمتر است؛ زیرا امکان ارتباط و گفتگو با دیگران برای ما فراهم‌تر است و هر چه زبان ویژه‌تری داشته باشیم؛ مخاطبان و گوش‌دهندگان کمتری هم خواهیم داشت.


چندی پیش کتاب‌نامه‌های نیچه به مادرش را می‌خواندم. نامه‌هایی که از نوجوانی تا میان‌سالی برای مادرش می‌نوشته و همواره از ادبیّات صمیمی و روانی برخوردار هستند. او در همه این نامه‌ها می‌کوشد، خود را به فضای ذهنی مادرش نزدیک کند و با او زبان و اخلاق مشترک بسازد، تا بتواند با او وارد گفتگو شود.

 

این نامه را بخوانید ببینید چقدر کودکانه است، نیچه آن را در سال ۱۸۸۸ نوشته است، یعنی در ۴۴ سالگی:
مادر پیرم، اگر اشتباه نکنم، چند روز آینده کریسمس است ... در اینجا کمی زمستان است، البته نه به آن سردی که مجبور باشم خانه را گرم کنم. آفتاب و آسمان روشن و بی‌ابر تا چند روز آینده تمام و مه دوباره حکم‌فرما می‌شود. امروز مراسم خاک‌سپاری باشکوه یکی از شاهزادگان اینجا بود ... از هر لحاظ خوش‌حالم که دارم در نیزا مستقر می‌شوم. در این میان سه جعبه کتاب به اینجا ارسال کردم ... بهترین خبر‌ها را از دوستم کوزلیتس شنیده‌ام ... اگر بدانی با چه عباراتی شخصیّت‌های درجه یک سرسپردگی خود را به من بیان می‌دارند ... این حرفم را غیرممکن نمی‌دانی...
(نامه‌های نیچه به مادرش، لودگر لوتکه‌هاوس، ترجمه علی عبداللهی، ص. ۹۰)


نامه‌های نیچه به مادرش را که می‌خواندم، یاد خودم افتادم که وقتی به دیدار پدر و مادرِ پیرم می‌روم، در تمام مسیر چندین سناریو می‌چینم که بلکه بتوانم با آن‌ها چند ساعت بیشتر گفتگو کنم؛ ولی افسوس که همواره نقشه‌هایم نقش بر آب می‌شوند. هیچ وقت نتوانسته‌ام خود را وارد فضای ذهنی آنان کنم و، چون آنان از پیاز و خیار و سیب‌زمینی و ازدواج و طلاق این و آن بگویم و از درگیری‌شان با خرابی کولر و نشت پشت‌بام بشنوم.
چند روشنفکر ایرانی را سراغ دارید که این مهارت را داشته باشند که از دیوار‌های تنگی که برای خود ساخته‌اند، بیرون آمده و با مردمِ خیابان، ساده و صمیمی سخن بگویند؟ تا وقتی علم تنها در کلاس‌های دانشگاه دادوستد می‌شود و دانشگاهیان توان خیابانی کردنش را ندارند و نمی‌توانند آن را به پارک و خیابان بیاورند، نمی‌توان از تغییرات گسترده فرهنگی و اجتماعی سخن گفت.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->