یکم. گوش شیطان کر، مناظرههای تلویزیونی میان نامزدهای انتخاباتی در راه است؛ مناظرههایی که تا همین چندی پیش شنیده میشد امسال به شکل زنده و مستقیم پخش نمیشود، اما گمان نمیکنم قوه عاقله برگزارکننده انتخابات، بخواهد این فرصت را از مردم بگیرد، بنابراین-انشاءا... - این دوره هم شاهد مناظرههای انتخاباتی با پخش زنده از تلویزیون هستیم.
دوم. مناظرههای تلویزیونی که از سال ۸۸ خورشیدی در ایران آغاز شد، نقش بیهمتایی را در پدید آوردن شور انتخاباتی دارد؛ چهبسا بیش از هرگونه ابزار و بسته تبلیغاتی دیگر. اگر دنبال چرایی و پاسخ آن هستیم، میتوانیم از این ویژگیهانام ببریم؛ گفتوگومحور بودن، چالشهای کلامی رودررو، بیتعارف سخن گفتن و فاصله گرفتن از ادبیات رسمی همراه با تعارف که از ویژگیهای ادبیات گفتاری ایرانیان است، گاهی کنار زدن پردهها (هرچند مدیریتشده) و آشکارسازیها که از جذابیت بسیاری برای مخاطب برخوردار است.
به همه اینها بیفزایید طنازی و متلکپراکنی برخی نامزدها را که کلیشه و تصویر رسمیای را که مردم از نامزدهای انتخاباتی دارند، میشکند و چهبسا بدهبستانهای کلامی، موجب طنز موقعیت میشود که آن نیز برای مخاطب جذاب است، بنابراین از هر سو که بنگریم، میدان مناظرههای انتخاباتی «سرنوشتساز» است.
سوم. خوب به یاد میآورم فردای صبح پخش یکی از مناظرههای انتخاباتی ۸۸، یکی از دوستان میگفت: دیشب تا صبح نخوابیدم و در تراس خانه، پشتسر هم، سیگار میکشیدم و راه میرفتم. گفتمش: چرا؟ گفت: فکر میکنی با این افشاگریهایی که علیه هم کردند، دیگر در این مملکت، سنگ روی سنگ بند شود؟ لبخندی زدم و گفتم: نگران نباش! هیچ اتفاقی نمیافتد. این راهی است که کشور باید برود که شاید دردی مانند درد زایمان را هم با خودش داشته باشد، اما درنهایت، یک زایش مبارک است.
چهارم. هرچند بستر ارتباطی تازهای به نام کلابهاوس در فضای مجازی، تاکنون شاهد حضور برخی نامزدهای انتخاباتی بوده است، به نظر نمیرسد این بستر ارتباطی چنان فراگیر شده باشد که بتواند جای مناظرههای تلویزیونی را بگیرد. اما در اینباره عباس تقیزاده، دکتری ارتباطات، در یادداشتی در ایسنا پیشبینی میکند که «پیشمناظرههای انتخاباتی» در شبکههای اجتماعی، هفتهبههفته فزونتر میشود و نقش موثرتری در انتخابات ریاستجمهوری ایفا میکند، به شرط آنکه رقابت در معنای راستین آن در چارچوب قانون شکل بگیرد.
پنجم. حاشیههای مناظره، مهم است و خیلی هم مهم است. از دکور تا نور و صدا و نمای دوربینها. مخاطب، هم باید نامزد انتخاباتی را و موسیقی و نمای بسیار نزدیک ببیند و هم از نمایی که همه قامت ایستادهاش، در کانون نگاه مخاطب باشد. دکور، افزون بر انتقال مفاهیم، از بابت زیباییشناسی نیز باید درخور سلیقه مخاطب ایرانی باشد و البته باید ذهن مخاطب را از کنشهای نامزدها به جای دیگری نکشاند.
ششم. پس از مناظرههای دور پیش، یک مسئول میراثفرهنگی گفت که جای صنایع دستی ایرانی در لابهلای دکور استودیوی مناظره، خالی بوده است. بد نیست درباره این پیشنهاد درنگ کنیم.
هفتم. پرسشهای مناظره باید کلی باشند یا جزئی؟ یک ضربالمثل میگوید: «شیطان در جزئیات است.»، وگرنه در کلیات که همه با یکدیگر موافقند. ازسویی، پرسشهای کلی، پاسخهای کلی نیز درپی دارند و به مخاطب هم چیز دندانگیری نمیدهند. ناگفته پیداست همه نامزدها ادعا میکنند که میخواهند ایران را گلستان کنند، اما چگونه؟ حسین باهر، جامعهشناس، در جایی میگوید: «سؤالات مناظره باید مدیریت دولتی را به چالش بکشد، نه سؤالهایی که پاسخ آنها از پیش روشن است.» همچنین قادر باستانی، کارشناس علوم ارتباطات و نویسنده کتاب «اصول و تکنیکهای برقراری ارتباط مؤثر»، پس از مناظرههای سال ۹۲ گفت: «سازندگان این مناظره، آن را با برنامه کودک اشتباه گرفته، یا تصور کرده بودند شرکتکنندگان مناظره میخواهند در یک مسابقه هفتگی شرکت کنند.»
هشتم. «مجری» و ما ادریک مجری؟ این یکی دیگر، حاشیه نیست و اصل ماجراست. درواقع، فرمان مذاکره در دست مجری است. تسلط در اجرا، سواد سیاسی، سوگیری نداشتن و پایبندی به عدالت و حقوق یکیک نامزدها از اصول اولیهای است که مجری باید داشته باشد. مجری، اما باید ویژگی فراتری هم داشته باشد؛ اینکه در ذهن مخاطب ایرانی، خوشنام و خوشسابقه باشد. به بیان دیگر، مردم ایران از اجراهای پیشین او، حس شیرین و خوبی داشته باشند. راستی، مجری «عصاقورتداده» هم به درد مناظره نمیخورد. برعکس، اگر مجری روحیه طنز داشته باشد و هم دست به تکه انداختن و هم متلکخور او ملس باشد، بهگمانم دیگر، اصل جنس است!