داستان - صفحه 26

داستان
| شهرآرانیوز
دنیای افسانه‌ها پر از موجودات عجیب و غریب است، پر از پری و غول و دیوهای بی‌شاخ‌ودم، درست مثل دیوهای سرزمین تاریکی.
دنیای افسانه‌ها پر از موجودات عجیب و غریب است، پر از پری و غول و دیوهای بی‌شاخ‌ودم، درست مثل دیوهای سرزمین تاریکی.
کد خبر: ۱۶۰۹۲۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۲/۲۵

یک کافه کوچک خالی بود. نزدیک شهرک. درست در مسیر پیاده آمدن‌های من که هربار دلم را مالش می‌داد.
یک کافه کوچک خالی بود. نزدیک شهرک. درست در مسیر پیاده آمدن‌های من که هربار دلم را مالش می‌داد.
کد خبر: ۱۶۳۹۷۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۲/۲۴

پشت در اتاق زایمان منتظر بود. دوقلو‌ها قرار بود بیایند و زندگی دونفره شان را حالا دوبرابر کنند.
پشت در اتاق زایمان منتظر بود. دوقلو‌ها قرار بود بیایند و زندگی دونفره شان را حالا دوبرابر کنند.
کد خبر: ۱۶۳۲۴۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۲/۲۰

اردیبهشت خانم را ببینید چه دلبر است، هر روزی یک لباس می‌پوشد، یکی از یکی هوش ربا تر، یکی از یکی رنگارنگ‌تر ... تا چشم کار می‌کند عطر است و شکوفه و رنگ.
اردیبهشت خانم را ببینید چه دلبر است، هر روزی یک لباس می‌پوشد، یکی از یکی هوش ربا تر، یکی از یکی رنگارنگ‌تر ... تا چشم کار می‌کند عطر است و شکوفه و رنگ.
کد خبر: ۱۶۳۰۷۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۲/۱۹

دقایق اول کلاس، وقتی موضوع «سیب» را برای پژوهش پیشنهاد دادم، تقریبا همه‌ی بچه‌های گروه به من خندیدند.
دقایق اول کلاس، وقتی موضوع «سیب» را برای پژوهش پیشنهاد دادم، تقریبا همه‌ی بچه‌های گروه به من خندیدند.
کد خبر: ۱۶۰۰۷۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۲/۱۹

تصویر پرده‌های نقاشی شده قهوه خانه‌ای با آن دو لشکر همیشگی خیر و شر، زندگی و آدم‌ها را برای من ساده کرده بود.
تصویر پرده‌های نقاشی شده قهوه خانه‌ای با آن دو لشکر همیشگی خیر و شر، زندگی و آدم‌ها را برای من ساده کرده بود.
کد خبر: ۱۶۲۶۴۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۲/۱۷

و شب بود اقلیما. شغال‌ها زوزه می‌کشیدند و هوای دهگاه ورم کرده و چرک بود، بوی پهن تازه و شکمبه خالی شده شتر دهگاه را برداشته بود.
و شب بود اقلیما. شغال‌ها زوزه می‌کشیدند و هوای دهگاه ورم کرده و چرک بود، بوی پهن تازه و شکمبه خالی شده شتر دهگاه را برداشته بود.
کد خبر: ۱۶۱۹۴۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۲/۱۳

نشستم توی تاکسی، هم زمان راننده هم از آن در سوار شد و یک روزنامه را تا شده گذاشت روی داشبورد.
نشستم توی تاکسی، هم زمان راننده هم از آن در سوار شد و یک روزنامه را تا شده گذاشت روی داشبورد.
کد خبر: ۱۶۱۷۶۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۲/۱۲

بعضی‌ها ممکن است وقتی چشمشان به یک خوراکی خوش‌مزه می‌افتد، دلشان بخواهد همه خوراکی مال آن‌ها باشد.
بعضی‌ها ممکن است وقتی چشمشان به یک خوراکی خوش‌مزه می‌افتد، دلشان بخواهد همه خوراکی مال آن‌ها باشد.
کد خبر: ۱۶۰۹۱۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۲/۱۱

غلامعلی هرکجا می‌رفت همان ژست خاص خودش را می‌گرفت که می‌گفت از یک یارویی به اسم همفری بوگارت یاد گرفته.
غلامعلی هرکجا می‌رفت همان ژست خاص خودش را می‌گرفت که می‌گفت از یک یارویی به اسم همفری بوگارت یاد گرفته.
کد خبر: ۱۶۱۳۷۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۲/۱۰

آفتاب، نور خوش رنگش را روی علف‌های آبی پهن کرده بود. قورباغه‌ی خال‌خال‌پشمی از برکه‌ی زردرنگ بیرون پرید و خودش را روی چمن‌ها خشک کرد.
آفتاب، نور خوش رنگش را روی علف‌های آبی پهن کرده بود. قورباغه‌ی خال‌خال‌پشمی از برکه‌ی زردرنگ بیرون پرید و خودش را روی چمن‌ها خشک کرد.
کد خبر: ۱۶۰۹۳۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۲/۰۹

مسافران دیگر هم از راه رسیده بودند و پای اتوبوس منتظر بودند، اما مرد میان سال و همسرش در رکاب اتوبوس ایستاده بودند.
مسافران دیگر هم از راه رسیده بودند و پای اتوبوس منتظر بودند، اما مرد میان سال و همسرش در رکاب اتوبوس ایستاده بودند.
کد خبر: ۱۶۰۴۸۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۲/۰۵

به کمک داستان سفید ماجرایی برای خود شرح دهید.
به کمک داستان سفید ماجرایی برای خود شرح دهید.
کد خبر: ۱۶۰۰۷۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۲/۰۵

مهین راد در کتاب «زنی که چشم هایش را در خانه جا می‌گذاشت» روایت‌هایی کوتاه، اما خیال انگیز و خلاقانه عرضه کرده که گاه خواندن آن با لذت ادبی همراه است و گاهی خواننده را به اندیشیدن وامی دارد.
مهین راد در کتاب «زنی که چشم هایش را در خانه جا می‌گذاشت» روایت‌هایی کوتاه، اما خیال انگیز و خلاقانه عرضه کرده که گاه خواندن آن با لذت ادبی همراه است و گاهی خواننده را به اندیشیدن وامی دارد.
کد خبر: ۱۶۰۲۸۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۲/۰۴

صدای اذان بلند شد. بساط سفره‌ی افطار در حیاط پهن بود. سارا به همراه مادر و پدرش پس از نماز مشغول خوردن افطار شدند.
صدای اذان بلند شد. بساط سفره‌ی افطار در حیاط پهن بود. سارا به همراه مادر و پدرش پس از نماز مشغول خوردن افطار شدند.
کد خبر: ۱۵۰۵۲۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۱/۳۱

اسم من الهام است و خیلی خوش‌حالم که دیگر به سن تکلیف رسیده‌ام و توانستم امسال برای اولین‌بار یک روزه‌ی کامل بگیرم.
اسم من الهام است و خیلی خوش‌حالم که دیگر به سن تکلیف رسیده‌ام و توانستم امسال برای اولین‌بار یک روزه‌ی کامل بگیرم.
کد خبر: ۱۵۰۵۴۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۱/۳۱

دو سرباز لاغر اندام کوله به پشت با سر تراشیده در ایستگاه بعد وارد قطار شدند. روبه روی مرد ایستادند و کوله شان را جلو پایشان گذاشتند.
دو سرباز لاغر اندام کوله به پشت با سر تراشیده در ایستگاه بعد وارد قطار شدند. روبه روی مرد ایستادند و کوله شان را جلو پایشان گذاشتند.
کد خبر: ۱۵۹۵۴۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۱/۲۹

در عید نوروز یکی از سنت های ایرانی گذاشتن ماهی قرمز بر سر سفره هفت‌سین است، بیایید درباره سرنوشت ماهی‌های قرمز هفت‌سین بخوانیم.
در عید نوروز یکی از سنت های ایرانی گذاشتن ماهی قرمز بر سر سفره هفت‌سین است، بیایید درباره سرنوشت ماهی‌های قرمز هفت‌سین بخوانیم.
کد خبر: ۱۵۰۴۹۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۱/۲۹

به نظر من، خوشبختی مثل آب است: آرام، زیبا و ملایم، دلچسب و خوش‌رنگ، جذاب و گران‌بها، و من خوشبختم.
به نظر من، خوشبختی مثل آب است: آرام، زیبا و ملایم، دلچسب و خوش‌رنگ، جذاب و گران‌بها، و من خوشبختم.
کد خبر: ۱۵۳۷۶۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۱/۲۹

نویسندگی برای کارلوس روئیث ثافون ناگزیری یا نفرین بوده؛ نفرینی که گرفتار شدن به آن را دوست داشته است و در آن غوطه ور شدن را.
نویسندگی برای کارلوس روئیث ثافون ناگزیری یا نفرین بوده؛ نفرینی که گرفتار شدن به آن را دوست داشته است و در آن غوطه ور شدن را.
کد خبر: ۱۵۹۲۳۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۱/۲۸

پربازدید
آخرین اخبار پربازدیدها چند رسانه ای عکس
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->