 
                                    
                
                دنیای افسانهها پر از موجودات عجیب و غریب است، پر از پری و غول و دیوهای بیشاخودم، درست مثل دیوهای سرزمین تاریکی.
                                    کد خبر: ۱۶۰۹۲۲   تاریخ انتشار                        : ۱۴۰۲/۰۲/۲۵
                                 
                
                                
                                     
                                    
                
                یک کافه کوچک خالی بود. نزدیک شهرک. درست در مسیر پیاده آمدنهای من که هربار دلم را مالش میداد.
                                    کد خبر: ۱۶۳۹۷۸   تاریخ انتشار                        : ۱۴۰۲/۰۲/۲۴
                                 
                
                                
                                     
                                    
                
                پشت در اتاق زایمان منتظر بود. دوقلوها قرار بود بیایند و زندگی دونفره شان را حالا دوبرابر کنند.
                                    کد خبر: ۱۶۳۲۴۳   تاریخ انتشار                        : ۱۴۰۲/۰۲/۲۰
                                 
                
                                
                                     
                                    
                
                اردیبهشت خانم را ببینید چه دلبر است، هر روزی یک لباس میپوشد، یکی از یکی هوش ربا تر، یکی از یکی رنگارنگتر ... تا چشم کار میکند عطر است و شکوفه و رنگ.
                                    کد خبر: ۱۶۳۰۷۲   تاریخ انتشار                        : ۱۴۰۲/۰۲/۱۹
                                 
                
                                
                                     
                                    
                
                دقایق اول کلاس، وقتی موضوع «سیب» را برای پژوهش پیشنهاد دادم، تقریبا همهی بچههای گروه به من خندیدند.
                                    کد خبر: ۱۶۰۰۷۹   تاریخ انتشار                        : ۱۴۰۲/۰۲/۱۹
                                 
                
                                
                                     
                                    
                
                تصویر پردههای نقاشی شده قهوه خانهای با آن دو لشکر همیشگی خیر و شر، زندگی و آدمها را برای من ساده کرده بود.
                                    کد خبر: ۱۶۲۶۴۹   تاریخ انتشار                        : ۱۴۰۲/۰۲/۱۷
                                 
                
                                
                                     
                                    
                
                و شب بود اقلیما. شغالها زوزه میکشیدند و هوای دهگاه ورم کرده و چرک بود، بوی پهن تازه و شکمبه خالی شده شتر دهگاه را برداشته بود.
                                    کد خبر: ۱۶۱۹۴۲   تاریخ انتشار                        : ۱۴۰۲/۰۲/۱۳
                                 
                
                                
                                     
                                    
                
                نشستم توی تاکسی، هم زمان راننده هم از آن در سوار شد و یک روزنامه را تا شده گذاشت روی داشبورد.
                                    کد خبر: ۱۶۱۷۶۷   تاریخ انتشار                        : ۱۴۰۲/۰۲/۱۲
                                 
                
                                
                                     
                                    
                
                بعضیها ممکن است وقتی چشمشان به یک خوراکی خوشمزه میافتد، دلشان بخواهد همه خوراکی مال آنها باشد.
                                    کد خبر: ۱۶۰۹۱۲   تاریخ انتشار                        : ۱۴۰۲/۰۲/۱۱
                                 
                
                                
                                     
                                    
                
                غلامعلی هرکجا میرفت همان ژست خاص خودش را میگرفت که میگفت از یک یارویی به اسم همفری بوگارت یاد گرفته.
                                    کد خبر: ۱۶۱۳۷۱   تاریخ انتشار                        : ۱۴۰۲/۰۲/۱۰
                                 
                
                                
                                     
                                    
                
                آفتاب، نور خوش رنگش را روی علفهای آبی پهن کرده بود. قورباغهی خالخالپشمی از برکهی زردرنگ بیرون پرید و خودش را روی چمنها خشک کرد.
                                    کد خبر: ۱۶۰۹۳۷   تاریخ انتشار                        : ۱۴۰۲/۰۲/۰۹
                                 
                
                                
                                     
                                    
                
                مسافران دیگر هم از راه رسیده بودند و پای اتوبوس منتظر بودند، اما مرد میان سال و همسرش در رکاب اتوبوس ایستاده بودند.
                                    کد خبر: ۱۶۰۴۸۲   تاریخ انتشار                        : ۱۴۰۲/۰۲/۰۵
                                 
                
                                
                                     
                                    
                
                به کمک  داستان  سفید ماجرایی برای خود شرح دهید.
                                    کد خبر: ۱۶۰۰۷۶   تاریخ انتشار                        : ۱۴۰۲/۰۲/۰۵
                                 
                
                                
                                     
                                    
                
                مهین راد در کتاب «زنی که چشم هایش را در خانه جا میگذاشت» روایتهایی کوتاه، اما خیال انگیز و خلاقانه عرضه کرده که گاه خواندن آن با لذت ادبی همراه است و گاهی خواننده را به اندیشیدن وامی دارد.
                                    کد خبر: ۱۶۰۲۸۱   تاریخ انتشار                        : ۱۴۰۲/۰۲/۰۴
                                 
                
                                
                                     
                                    
                
                صدای اذان بلند شد. بساط سفرهی افطار در حیاط پهن بود. سارا به همراه مادر و پدرش پس از نماز مشغول خوردن افطار شدند.
                                    کد خبر: ۱۵۰۵۲۵   تاریخ انتشار                        : ۱۴۰۲/۰۱/۳۱
                                 
                
                                
                                     
                                    
                
                اسم من الهام است و خیلی خوشحالم که دیگر به سن تکلیف رسیدهام و توانستم امسال برای اولینبار یک روزهی کامل بگیرم.
                                    کد خبر: ۱۵۰۵۴۹   تاریخ انتشار                        : ۱۴۰۲/۰۱/۳۱
                                 
                
                                
                                     
                                    
                
                دو سرباز لاغر اندام کوله به پشت با سر تراشیده در ایستگاه بعد وارد قطار شدند. روبه روی مرد ایستادند و کوله شان را جلو پایشان گذاشتند.
                                    کد خبر: ۱۵۹۵۴۶   تاریخ انتشار                        : ۱۴۰۲/۰۱/۲۹
                                 
                
                                
                                     
                                    
                
                در عید نوروز یکی از سنت های ایرانی گذاشتن ماهی قرمز بر سر سفره هفتسین است، بیایید درباره سرنوشت ماهیهای قرمز هفتسین بخوانیم.
                                    کد خبر: ۱۵۰۴۹۹   تاریخ انتشار                        : ۱۴۰۲/۰۱/۲۹
                                 
                
                                
                                     
                                    
                
                به نظر من، خوشبختی مثل آب است: آرام، زیبا و ملایم، دلچسب و خوشرنگ، جذاب و گرانبها، و من خوشبختم.
                                    کد خبر: ۱۵۳۷۶۹   تاریخ انتشار                        : ۱۴۰۲/۰۱/۲۹
                                 
                
                                
                                     
                                    
                
                نویسندگی برای کارلوس روئیث ثافون ناگزیری یا نفرین بوده؛ نفرینی که گرفتار شدن به آن را دوست داشته است و در آن غوطه ور شدن را.
                                    کد خبر: ۱۵۹۲۳۹   تاریخ انتشار                        : ۱۴۰۲/۰۱/۲۸