نمیدانم برای شما هم اتفاق افتاده است یا نه. در جمعی با گروهی از دوستان نشسته اید که فردی شروع به بدگویی از دیگران میکند. معمولا هم آغاز کلام با این واژه است که «غیبتش نباشد!» و بعد شروع میکند به بدگویی کردن که فلانی چنین و چنان است.
دراین میان، اگر کسی هم نهی ازمنکر کند و بگوید «آقا، غیبت نکن!» پاسخ میدهد «من دیده ام که میگویم. اگر ندیده بودم که نمیگفتم». باید به این افراد گفت همین که دیدهای در واقع غیبت است؛ اگر ندیده بودی که تهمت بود. این گونه با چنین کلامی یک محفل سالم دوستانه به «میزگرد غیبت» و مجالی برای گناه تبدیل میشود. بر اساس اصول اخلاقی، غیبت رفتاری نابهنجار محسوب میشود.
این رفتار ضدارزشی، موجب بروز آسیبها و مشکلات متعدد اجتماعی میشود و از آنجا که متأسفانه اکنون در جامعه رواج زیادی دارد، بازکاوی و آسیب شناسی این پدیده ضروری به نظر میرسد تا با درمان آن، گامی مهم برای مقابله با انحرافات برداشته شود. عمدهترین آسیبهای غیبت که کمتر بدان پرداخته شده، آسیبهای اجتماعی آن است؛ چراکه نتایج و آثار تخریبی غیبت در جانب اجتماعی آن، بی گمان مهیبتر و تباه کنندهتر است. این گناه بزرگ قابلیت این را دارد که در محیط کاری و خانوادگی، نظام تعاملات اجتماعی را به شدت تخریب کند.
از نظر مفهومی، غیبت عبارت است از سخن گفتن پشت سر دیگران، به گونهای که غیبت شونده راضی و خشنود نباشد. غیبت ازجمله گناهانی است که علاوه بر جنبه حق اللهی، جنبه حق الناسی هم دارد. همان طور که غیبت کردن حرام است، گوش دادن به غیبت هم گناه محسوب میشود. غیبت نه تنها موجب فساد در ایمان و اخلاق شخص و رسوایی در دنیا و آخرت میشود، بلکه مفاسد اجتماعی هم به دنبال دارد.
شرایط تحقق غیبت شامل این موارد است: فردی که از او غیبت میشود، در جمع حاضر نباشد؛ آن سخن عیب و نقص محسوب شود؛ این عیب از عیوب پنهان باشد و آخر اینکه فرد از شنیدن آنچه درباره اش گفته میشود، کراهت داشته باشد. اگر در رابطههای قطع شده دوستی، همکاری یا فامیلی تحقیق کنیم و به ریشههای آن برسیم، غیبت را از اساسیترین دلایل خواهیم یافت.
در بین ما معمولا مشکلاتی وجود دارد که میتوانیم منطقی با آنها برخورد و برایشان راه حل پیدا کنیم، اما وقتی پشت سر همدیگر از مشکلات معمولی و دل خوریهای شدید ایجادشده صحبت میکنیم، دیگر حل مشکلات محال میشود. بنابراین، قطع روابط و پاک کردن صورت مسئله تنها راهی است که باقی میماند. غیبت میکنیم، چون خشمگین و رنجیده ایم، اما بلد نیستیم چگونه به طریقهای صحیح خشممان را از بین ببریم.
آدمهای قوی و معتدل وقتی نیاز به اصلاح اخلاق یا رفتار کسی ببینند، انتقاد میکنند، اما ضعیفها و آنها که قلبشان بیمار شده است، به غیبت پناه میبرند و با غیبت احساسات خشم آلودشان را تعدیل میکنند.
از حضرت علی (ع) روایت شده که غیبت کوشش شخص عاجز است. کسی غیبت میکند که شهامت ندارد در حضور فرد از رفتار او انتقاد کند. بنابراین، اگرچه ساکت است، راضی نیست و با غیبت احساسش را تخلیه میکند. اما از آنجا که هنگام بدگویی کردن پشت سر وی، فرد غیبت شونده حضور ندارد، میتواند مبالغه کند و حدس و گمان خودش را نیز به آن اضافه کند. در نتیجه، بیشتر غیبتها با تهمت همراه اند. گاهی در برخی خانوادهها بدگویی کردن از دیگران به یک عادت و سرگرمی تبدیل میشود.
در چنین خانواده هایی، اعضای خانواده به تدریج از جاده تعادل اخلاقی خارج میشوند. قرآن کریم فاش کردن بدیها و زشتیهای مسلمانان را به شدت نهی کرده و نسبت به آن این گونه انذار داده است: «کسانی که دوست دارند زشتیها درباره مسلمانان و مؤمنان اشاعه پیدا کند، برایشان عذابی بزرگ در انتظار خواهد بود.» باید مراقب باشیم و تمرین کنیم زمانی که دور هم هستیم یا در جمعی قرار داریم، لذت معاشرت با اقوام، دوستان و آشنایانمان را به گناه کبیره غیبت آلوده نکنیم.