اگر مراتب اندیشیدن شما در مسیر فلاح و صلاح باشد، بهدنبال آن گفتار و رفتار نیز در همین مسیر شکل میگیرد و جریان مییابد و اگر عکس این اتفاق رخ دهد و انسان به گناه یا رفتاری ناشایست بیندیشد، ممکن است تصمیمهایی بگیرد یا اقدامهایی انجام دهد که با سرشت ذاتی و طبیعت پاک آدمی، منافات دارد.
چنانکه حضرت علی (ع) فرمودهاند: «اندیشه کردن در خوبیها، انگیزه بهکار بستن آنها مىشود». انجام دادن هر عملی دستورات، آداب و مقدماتی دارد که سرچشمه تمام آنها، روح انسان است که از «تصور، تفکر، شناخت و تصدیق» آغاز میشود، با ظهور و بروز «انگیزه» ادامه پیدا میکند و به «قصد، عزم و اراده» منتهی شود. سپس به وسیله جسم به مرحله «عمل و اجرا» درمیآید. تحقق هر مرحله نور یا تاریکی، با ماهیت اقدام مدنظر و پیشرفت بهسوی انجام آن تناسب دارد؛ به همین دلیل در آموزههای دینی، به فرزندان آدم برای حفظ چارچوبهای اخلاقی و انسانی در جریان تصورات و تفکرات روزانه، توصیههای فراوان شده است.
امیرالمؤمنین علی (ع) در همین زمینه میفرمایند: «مَن کَثُرَ فِکرُهُ فِی المَعاصِی دَعَتهُ إلَیها؛ آنکه در گناهان، بسیار اندیشه کند، [این کار]او را به گناه مىکشاند». در حدیث دیگری نقل شده است: «فکر کردن به گناه، نیمی از مسیر گناه است». انسان موجودی دوبعدی است؛ نیمی از وجودش، جسم او و مادی است و نیمه دیگرش، روح و غیرمادی است. هریک از آنها، حرکت و فعلوانفعالاتی دارند و برای بقا و حیات خویش، نیازمند غذا هستند.
حیات روح به زدودن غبار و زنگارهایی است که از گناه و معصیت بر آیینه وجود انسان مینشیند و تکامل او در تزکیه و گرایش به معنویت و ارتباط با خداست. اوج کمال روح آدمی در وصال به ربوبیت و ربّی و ربانی شدن آن است؛ چنانکه آلوده شدن روح به گناه و معصیت، آن را بهسوی فنا و نیستی سوق میدهد. یکی از مراتب مهم دستیابی به کمال، تلاش در جهت ایجاد «ذهن و ضمیر» و بهدنبال آن «اندیشه سالم» است. اهمیت تفکر و تعقل در زندگی آدمی تا بدانجاست که از آن بهعنوان وجه تمایز اصلی انسان و سایر موجودات زنده نام میبرند. به بیان دیگر، آنچه انسان را از سایر موجودات متمایز میکند، توانایی عظیم قدرت تفکر و تعقل اوست.
حال اگر این توانایی در مسیر سالم و مفید باشد، سبب شکوفایی انسان و آبادانی جامعه خواهد شد و در غیر اینصورت، صاحبان تفکر بیمار، خود و جامعه را به انحراف و تباهی میکشانند. تفکر انسان از لحاظ منطقی دو عنصر مهم دارد. عنصر اول «موارد تفکر» است که شامل دانستههایی است که انسان از قبل آموخته است و میخواهد با کمک آنها به مطالب جدیدی دست یابد و عنصر دوم، «چگونگی یا شکل تفکر» است که بیانگر چینش و نظمی است که متفکر به دانستههای قبلی خود میدهد تا بهطور صحیح به نتیجهای که درنظر دارد، برسد.
برای دستیابی به این فکر و خیال سالم، باید ابتدا عناصر تفکر را بشناسیم و بر ورودی آنچه از طریق حواس وارد ذهن ما میشوند و موارد تفکر ما را شکل میدهند، کنترل لازم داشته باشیم. این امکان وجود دارد که ورودی فکر به وسیله چشم، گوش و سایر جوارح بدن از صبح تا شب، آلوده به گناه و نامطلوب باشد و در طول روز نیز کمابیش به آنها فکر کنیم و نهایتا رفتاری معقول، اخلاقی و شرعی بروز دهیم.
اگر آدمی اراده بر رفتار سالم دارد، شرط تحقق آن، مراقبت از ورودیهای ذهن و همچنین تلاش و تمرین در مسیر دستیابی به تفکر و تعقل سالم است. انسان باید در خیال خود به نیکیها و پاکیها بیندیشد تا بتواند در گفتار و رفتار خویش به شایستگی و پاکیزگی و کمال روح دست یابد.