راه‌کارهایی برای کند کردن بیماری آلزایمر کنکور سراسری مرحله اول سال ۱۴۰۳ با شرکت ۹۱ هزار داوطلب در خراسان رضوی برگزار خواهد شد اعمال قانون ۱۶۴۱ خودروی حادثه ساز در مشهد | توقیف ۵۷ دستگاه خودروی متخلف (۴ اردیبهشت ۱۴۰۳) آیا بالاخره نام مادران در کارت ملی نوشته می‌شود؟ پیش‌بینی هواشناسی مشهد و خراسان رضوی (۴ اردیبهشت ١۴٠٣) | تداوم کاهش دما تا پایان هفته مصرف بیش از حد نمک ارتباط نزدیکی با ابتلا به سرطان‌های دستگاه گوارش دارد آتش‌سوزی در انبار داروی بیمارستان امام حسین(ع) تهران گلایه شهروندان از پیچ‌و‌خم‌های تهیه دارو‌های خاص ترافیک سنگین در بزرگراه‌های مشهد | مرگ ۲ موتورسوار به دلیل نداشتن کلاه ایمنی (۴ اردیبهشت ۱۴۰۳) آیا سال تحصیلی ۱۴۰۳ از شهریورماه آغاز می‌شود؟ فصل بهار، بهترین زمان برای انجام حجامت است معاون دادستان خراسان رضوی: هر گونه تهدید بهداشت عمومی جرم است فرصت یک‌ماهه برای خرید بسته ۶۰۰ هزار تومانی مادران دارای فرزند زیر دو سال کشف اسکلت وسط خانه | ماجرای مرگ عجیب مرگ مرد ۵۳ ساله چه بود؟ «صفر» شدن زنان سرپرست خانوار پشت نوبت حمایت بهزیستی پیدا کردن همسر مناسب، مهمترین دغدغه جوانان در تشکیل خانواده است سد‌های خراسان‌رضوی فقط ۸ درصد آب دارند | مجوز حفر ۱۳۰ حلقه چاه برای تامین آب صادر شد غربالگری سه سرطان شایع در هفته سلامت در مشهد انجام می‌شود آب هویج را با این گیاه ترکیب کنید خاصیتش چند برابر می‌شود
سرخط خبرها

درباره خشونت زبانی و مشکلاتی که در زندگی زناشویی ایجاد می‌کند

  • کد خبر: ۹۲۴۶۲
  • ۲۷ آذر ۱۴۰۰ - ۱۷:۴۵
درباره خشونت زبانی و مشکلاتی که در زندگی زناشویی ایجاد می‌کند
ما آدم‌ها آگاهانه و ناآگاهانه روزانه ده‌ها مکالمه با دیگران برقرار و صد‌ها جمله رد و بدل می‌کنیم، بدون آنکه متوجه باشیم با طرف مقابلمان چه می‌کنیم. منظورم خشونت‌های کلامی است که جان می‌گیرند و رد خونی از خود به جا نمی‌گذارند.

معصومه متین نژاد | شهرآرانیوز؛ چند روز پیش با یکی از دوستانم صحبت می‌کردم و او از تجربه ناموفق زندگی گذشته‌اش حرف می‌زد. همسر سابقش به او جمله‌ای گفته بود که او را از درون تهی کرده و اعتمادبه‌نفس را از بین برده بود، آن‌قدر که پس از جدایی هم حاضر به ازدواج با مرد دیگری نشده بود. باورم نمی‌شد یک جمله تا این اندازه مخرب باشد که فردی حق حیات و خوشبختی دوباره را برای همیشه از خودش بگیرد. خدای من! یعنی تا امروز چند دل را ناخواسته شکسته بودم؟ چقدر حرف‌هایم روح زندگی را در کسی کشته و اعتمادبه‌نفسش را سر بریده بود؟ تصورش هم پشتم را می‌لرزاند.

ما آدم‌ها آگاهانه و ناآگاهانه روزانه ده‌ها مکالمه با دیگران برقرار و صد‌ها جمله رد و بدل می‌کنیم، بدون آنکه متوجه باشیم با طرف مقابلمان چه می‌کنیم. منظورم خشونت‌های کلامی است که جان می‌گیرند و رد خونی از خود به جا نمی‌گذارند. موضوع را که با رضا زیبایی، روان‌شناس بالینی، در میان می‌گذارم، توضیح‌هایش من را بیشتر متوجه عمق فاجعه می‌کند، چون این‌بار قرار است از بیرون به ماجرا نگاه کنیم. مطمئنم شما را هم به اندازه من متأثر خواهد کرد. در ادامه چکیده‌ای از مهم‌ترین بخش‌های این گفتگو را با هم می‌خوانیم.

خشونت فقط فیزیکی نیست

خشونت آن‌گونه که ما فکر می‌کنیم، فقط محدود به زدوخورد‌های فیزیکی یا تعرض جنسی نمی‌شود و حوزه بسیار گسترده‌تری دارد. برای نمونه، خشونت را می‌توان در این زیرمجموعه‌ها طبقه‌بندی کرد:

خشونت کلامی:

در این نوع خشونت، به شخصیت فرد حمله می‌شود، مانند اینکه به او بگوییم: «آدم بی‌عرضه‌ای هستی.»

خشونت کلامی در آستانه برخورد فیزیکی:

برخورد از حد سرزنش‌های کلامی خارج می‌شود و به سمت برخورد‌های فیزیکی می‌رود، مانند هل‌دادن.


خشونت فیزیکی:

به برخورد‌های مستقیم فیزیکی در هر سطحی اشاره می‌شود که سبب بروز آثار جسمی در فرد شود، مانند کتک‌زدن و کشیدن مو.


خشونت عاطفی:

سبب می‌شود زن یا مرد در سلول انفرادی زندگی‌اش به هر کاری متوسل شود تا بتواند از آن رابطه خارج شود مانند بی‌وفایی و سردی یا خیانت.

در بین انواع خشونت، خشونت کلامی یا زبانی، چون به قدرت بدنی یا ابزار فیزیکی نیاز ندارد، به‌کارگیری‌اش بین مردم شایع‌تر است. وقتی توهین می‌کنیم، قومی را مسخره می‌کنیم، طرف‌داران عقیده‌ای را تحقیر می‌کنیم، تهمت و برچسب می‌زنیم و تهدید می‌کنیم، بدون آنکه بدانیم، در حال اعمال خشونت هستیم، فقط از نوع کلامی‌اش، بدون خون و خون‌ریزی، اما با دردی کشنده، چون خشونت زبانی از درون می‌کشد.

برای همین، تا حالا هیچ‌کس را ندیده‌ایم که به‌علت مسخره شدن یا شنیدن فحش و بددهانی به پزشک مراجعه یا به پلیس شکایت کند. قربانیان خشونت کلامی اثری از جای زخم بر بدنشان نمی‌ماند و مدرکی هم ندارند، جز دردی که پنهان می‌کنند و زخمی که روحشان را می‌آزارد و روزی در جایی، خودش را به شکلی بسیار متفاوت نشان می‌دهد.

اگر بخواهیم تعریف جامعی از خشونت‌های کلامی داشته‌باشیم، می‌توان گفت: هرگونه کلامی که به قصد آزار و آسیب به دیگران استفاده شود خشونت زبانی است، مانند «خیلی بی‌عرضه‌ای»، «تو هم لنگه باباتی»، «چرا این‌قدر مس‌مس می‌کنی»، «بی‌پدر و مادر»، «بی‌بوته بی وجود» و....

خشونت زبانی، راهی به سوی خشونت رفتاری

خشونت کلامی نشانه‌ای از اضطراب حل‌نشده، ناکامی، ناتوانی، درماندگی و عزت نفس کم است. هراندازه فرد ضعیف‌تر باشد، استفاده از خشونت کلامی هم در او بیشتر می‌شود. ازاین‌رو، برای خشونت کلامی می‌توان سطح‌های مختلفی تعریف کرد:

  • نقد کردن رفتار فرد با کمی تلخی و تندی.
  • عبور از نقد و تحقیر و تخریب شخصیت فرد.
  • استفاده از کلمه‌های جدی زشت و زننده مانند فحش دادن.
  • سکوت مرضی یا انتخابی که با قفل کردن مغز و اجازه ندادن به ورود هرگونه اصلاعات یا آگاهی همراه است. (نوعی مشکل روانی با بالاترین سطح اضطراب و پریشانی روان که فرد را به سمت رفتار‌های جنون‌آمیز می‌کشاند.)

واقعیت این است که خشونت ابتدا در ذهن شکل می‌گیرد. سپس بر زبان جاری می‌شود و بعد هم خودش را به شکل خشونت رفتاری یا فیزیکی نشان می‌دهد. وقتی رهبر یک گروه سیاسی در جامعه یا طرف‌داران او را احمق، بدطینت و فاسد معرفی می‌کنیم، در واقع، در خودمان این آمادگی را ایجاد می‌کنیم که در زمان مناسب، حتی با ماشین از روی آن‌ها رد شویم! چرا؟ چون دیگر آن‌ها را شایسته زندگی نمی‌دانیم!

وقتی در یک ورزشگاه صدهزارنفری طرف‌داران تیم مقابل را با ده‌ها فحش آب‌دار و ناموسی می‌نوازیم، بی آنکه بدانیم، زمینه را برای زدوخورد‌های بعد از بازی فراهم می‌کنیم. وقتی ما جریان رقیب را فریب‌خورده و عامل دست دشمن معرفی می‌کنیم، آنگاه حذف سیاسی و فیزیکی رقیب برایمان مشروعیت پیدا می‌کند.

وقتی راننده کناری را «یابو»، دانش‌آموزمان را «خنگ» و فرد قانون‌مدار را «اُسکُل» می‌خوانیم، ناخواسته خود را آماده خشونت‌های رفتاری در آینده می‌کنیم.

شیب خشونت کلامی را تند نکنیم

گفتیم وقتی فردی احساس ناتوانی و درماندگی و ظلم کند، نخستین اهرم فشاری که از آن استفاده خواهد کرد زبانش است تا سریع به نتیجه برسد. ابتدا توضیح و توجیه‌های ذهنی‌اش را به زبان می‌آورد و وقتی جواب نگیرد، وارد مرحله بعدی یعنی فحاشی می‌شود، چون سیاست و تدبیر لازم برای حل مشکلش را ندارد. در این شرایط اگر فرد مقابل قصد مقابله‌به‌مثل داشته‌باشد، خیلی زود خشونت کلامی تغییر حالت می‌دهد و وارد مراحل بعدی و خشونت رفتاری می‌شود. در این شرایط توصیه می‌شود:

  • تا اندازه‌ای که می‌توانیم فرد ناراحت را از متغییر‌های خشونت فاصله بدهیم. برای نمونه، یک لیوان آب برای او بیاوریم.
  • موقعیت را با آرامش ترک کنیم. برای نمونه، بگوییم: «اجازه بده بعد درباره این موضوع با هم حرف بزنیم» و چند دقیقه محل را ترک کنیم تا طرف مقابلمان کمی آرام‌تر شود و موضعش را تغییر بدهد.
  • زمانی که عصبانیت و ناراحتی فرد فروکش کرد و احساس کردیم آمادگی شنیدن صحبت‌های ما را دارد، درباره ناراحتی او و خودمان از این اتفاق با هم حرف بزنیم.

در اینجا بیان یک نکته تأمل‌برانگیز است: افرادی که خشونت کلامی دارند، معمولا بعد از هتاکی‌هایشان طوری برخورد می‌کنند که گویا اصلا اتفاقی نیفتاده و همه‌چیز مانند گذشته است. این رفتار بخشی از نقشه آن‌هاست، چون می‌خواهند وانمود کنند حرف‌هایشان از روی عمد یا قصد نبوده‌است. هم‌چنین گاهی طوری رفتار می‌کنند که فرد مقابل احساس گناهکاری و خطا کند.

برای نمونه: «از بس غر می‌زنی و به همه چیز ایراد می‌گیری، باعث می‌شی که من دهنمو باز کنم!» این‌ها همه رفتار‌هایی کنترلی برای خلع سلاح کردن طرف مقابل است و از رفتار زشت آن‌ها چیزی کم نمی‌کند.

خوش‌زبانی و خوش‌رفتاری

گفتگو و تعامل منهای هرگونه خشونت

اگر در تعامل و گفت‌وگویی که با دیگران داریم، خواسته و ناخواسته، به‌ویژه بدون قصد دچار خشونت کلامی می‌شویم، یعنی مشکلی وجود دارد و برای برطرف کردن آن باید به دنبال راه‌حل بود. برای این منظور:

نخستین کار این است که مهارت گفتگو کردن را یاد بگیریم. کسی که از چنین مهارتی برخوردار نیست، نمی‌تواند آنچه را مدنظر دارند راحت و به زبان روشن بیان کند. در نتیجه، ایده و احساس خود را با یک کلام خشن و تند به زبان می‌آورد. به یاد داشته‌باشید تمرین گفتگو کردن، تمرین تخلیه ذهن و قلب به شیوه‌ای غیرخشونت‌آمیز است.

دومین کار این است که به خودمان بار‌ها و بار‌ها یادآوری کنیم که کشتن آدم‌ها فقط به فروکردن چاقو در سینه آن‌ها نیست. دختر یا پسر، زن یا مردی که شخصیتش تخریب، شرافتش لکه‌دار و عزت نفسش لگدمال می‌شود، دیگر زندگی طبیعی قبل خود را نخواهد داشت.

در گام بعدی باید یاد بگیریم که از قضاوت کردن دیگران دست برداریم. چرا فکر می‌کنیم حتما دیگران عمدی درکار‌ها و کلامشان دارند؟ به جای آن، در قصد واقعی افراد کمی بیشتر دقت کنیم. اگر کسی رفتار سردی دارد، خیلی وقت‌ها واقعا قصدش آزار ما نیست. از جای دیگری رنجیده است. تصور کنید شما ظرف شیرینی داخل اتاق دارید و در غیاب شما تعدادی کودک چهارپنج‌ساله وارد اتاق می‌شوند. به‌نظرتان چه‌کار می‌کنند؟ طبیعی است که شیرینی‌ها را می‌خورند. واکنش شما چیست؟

لبخند می‌زنید. حالا تعدادی نوجوان وارد اتاق می‌شوند. آن‌ها هم شیرینی‌ها را می‌خورند، ولی شما از دست آن‌ها ناراحت می‌شوید، چون آن رفتار را برای کودکان طبیعی و برای آن‌ها غیرطبیعی می‌دانید و معتقدید باید اجازه می‌گرفتند، درحالی‌که قصد آن‌ها هم فقط خوردن است، نه آزار و اذیت شما. باور کنید ۹۹ درصد رفتار‌های ما بزرگ‌تر‌ها هم مانند همان کودکان چهارپنج‌ساله است، بدون قصد و غرض.

خیلی چیز‌ها و اتفاق‌ها خارج از کنترل ما هستند و باید دست از کنترل آن‌ها برداریم. در غیر این صورت، سبب آشفتگی و ناراحتی بیشتر خودمان و دیگران خواهند شد.

اگر خشونت‌های کلامی ما به سطح فحاشی رسیده‌است، این زنگ خطری برای کمک گرفتن از یک مشاور است. هرچند ندانستن مهارت‌های کلامی، خود، یک ضعف است و خیلی پیش‌تر از این‌ها باید به فکر یادگیری و توسعه آن‌ها در خودمان باشیم.

نکته آخر اینکه به خودمان یادآوری کنیم: جریان رقیب، تیم مقابل، صاحبان دین و مذهب و اندیشه متفاوت با من و هرکس که مانند من نیست و مانند من هم نمی‌اندیشد، نه بی‌شعور است، نه فاسد، نه احمق، نه هوس‌باز، نه فریب‌خورده و نه .... او هم انسانی درست مانند ماست، با کمی تفاوت در رفتار و اندیشه.

سردی روابط، میل به خشونت را افزایش می‌دهد

دکتر محمدحسن شربتیان | جامعه‌شناس و مدرس دانشگاه، خشونت کلامی یکی از شکل‌های خشونت اجتماعی است که بخشی از آن به روابط سرد عاطفی مردم برمی‌گردد.

از این نظر، شهر مشهد از ضعف شدیدتری برخوردار است. به عبارت ساده‌تر، اگر قرار باشد شهر مشهد را با دیگر شهر‌های کشورمان مانند آبادان و کرمان مقایسه کنیم، باید مشهدی‌ها را افرادی سرد مزاج‌تر بدانیم.
افزون بر ساختار‌های سیاسی و فرهنگی این شهر، بحث طبیعت و مزاج سرد وخشک این شهر هم بی‌تأثیر نبوده‌است. برای همین، مشهدی‌ها تمایل چندانی به داشتن روابط گرم اجتماعی با هم ندارند و تلاشی هم برای کم شدن این فاصله‌ها نمی‌کنند.

این روابط سرد و دوری‌ها زمینه را برای استفاده از خشونت‌های کلامی در تعامل مردم باهم بیشتر کرده‌است. به این شرایط، اضطراب‌های روزانه در جامعه را هم اضافه کنید که به تضاد کلامی بیشتر تبدیل شده‌است و وقتی از حدش می‌گذرد، خودش را به شکل فحاشی و بددهنی نشان می‌دهد. آمار‌های بالای نزاع و زد و خورد درجامعه شاهد این مطلب است.

به نظر می‌رسد یکدست نبودن مردم این شهر هم عامل دیگری باشد که سبب شده است مردم راحت‌تر از الفاظ رکیک و جوک‌های قومیتی در حد شوخی باهم استفاده کنند، خشونت‌هایی که اکنون باید گفت به امری درونی و طبیعی بین خانواده‌های مشهدی تبدیل شده و پله‌پله به دیگر بخش‌های جامعه سرایت و همه را با هم درگیر کرده اند. شاید علت اینکه فعالیت‌های متولیان فرهنگ در این شهر، برای تبیین و ترویج فرهنگ و سیره رضوی جز نمایشی در سطح ساختار‌های کلان جامعه نمود بیشتری پیدا نکرده‌است همین باشد.

بنابراین، تا زمانی که این تلاش‌ها به فرهنگی درونی در خانواده‌ها تبدیل نشود، شاهد هیچ اتفاق مثبتی در شهر نخواهیم بود. با این حساب، هرگونه سیاست‌گذاری و برنامه‌ریزی فرهنگی در شهر باید ناظر بر خانواده‌ها، آموزش و پرورش و دانشگاه‌ها باشد.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->