 
                                    
                
                تماشای فوتبال را در کارنامه نداشتیم که به لطف این دو وروجک سرتق تجربه کردیم و الحق هم شیرین بود و دل چسب، حالا بازی تمام شده داریم از گوشه گوشه اتاق پوست تخمه و پوست پرتقال و پسته جمع میکنیم.
                                    کد خبر: ۱۶۰۲۸۸   تاریخ انتشار                        : ۱۴۰۲/۰۲/۰۴
                                 
                
                                
                                     
                                    
                
                اولین و تنها رویارویی ام با گوزن از نزدیک در روسیه بود در باغ وحش مسکو.
                                    کد خبر: ۱۵۹۶۶۴   تاریخ انتشار                        : ۱۴۰۲/۰۱/۳۰
                                 
                
                                
                                     
                                    
                
                آنچه که علما و حکما و رسولان الهی گفته اند که دانایی نیکوست و ساعتی تفکر بهتر از هفتاد رکعت صلاة است دانایی و آگاهی از اخبار دالر و سکه و طلا و ملک نیست. دانستن اینها هم نیکوست لکن به قاعده ...
                                    کد خبر: ۱۵۹۱۱۳   تاریخ انتشار                        : ۱۴۰۲/۰۱/۲۷
                                 
                
                                
                                     
                                    
                
                دل ظرف محبت و فیض خداست، جلو خانه کریمترین آدم شهر هم بروی و ظرف ببری و نذری بخواهی ظرفت کثیف باشد چیزی نمیریزد.
                                    کد خبر: ۱۵۸۱۲۴   تاریخ انتشار                        : ۱۴۰۲/۰۱/۲۱
                                 
                
                                
                                     
                                    
                
                روایت  حامد عسکری  از جلسه شعر رهبر معظم انقلاب.
                                    کد خبر: ۱۵۷۷۳۰   تاریخ انتشار                        : ۱۴۰۲/۰۱/۱۹
                                 
                
                                
                                     
                                    
                
                با  برادرم یک مغازه کوچک لپ تاپ  فروشی زده بودیم و با هم کار میکردیم، هم برادر بودیم هم شریک.
                                    کد خبر: ۱۵۷۳۶۶   تاریخ انتشار                        : ۱۴۰۲/۰۱/۱۶
                                 
                
                                
                                     
                                    
                
                نوروز بود و اشجار همه پر از گل و شکوفه بودند و بعد از افطار بساتین و باغها پر میشد از این رعیت نازنینی که میآمدند و افطار کنار هم رزق حلال طیب طاهر نوش جان میکردند.
                                    کد خبر: ۱۵۶۸۹۹   تاریخ انتشار                        : ۱۴۰۲/۰۱/۱۴
                                 
                
                                
                                     
                                    
                
                این ترانه از آخرین سرودههای رضوی  حامد عسکری  است که به قول خودش مرتکب آن شده است.
                                    کد خبر: ۱۵۵۱۳۸   تاریخ انتشار                        : ۱۴۰۱/۱۲/۲۴
                                 
                
                                
                                     
                                    
                
                میگویم نقره خانم دیدید این طفلی پیروز را؟ بمیرم چشمهاتان اشکی شد، حق هم دارید دورتان بگردم.
                                    کد خبر: ۱۵۳۴۴۱   تاریخ انتشار                        : ۱۴۰۱/۱۲/۱۴
                                 
                
                                
                                     
                                    
                
                گوشی اش را از توی جیبش د رآورد. جست وجو کرد زیارت عاشورا با صدای فرهمند و دکمه پلی را زد و گذاشت روی سینه مسعود.
                                    کد خبر: ۱۵۲۷۶۹   تاریخ انتشار                        : ۱۴۰۱/۱۲/۱۰
                                 
                
                                
                                     
                                    
                
                در هر شهری که قدم میگذاشتیم و با اهالی اش اختلاط میفرمودیم اصرار اکید داشتند که شهرشان مرکز کاینات است و خداوند در هیچ جای دیگری شهری، چون شهر آنها خلق نکرده است.
                                    کد خبر: ۱۵۲۳۲۲   تاریخ انتشار                        : ۱۴۰۱/۱۲/۰۸
                                 
                
                                
                                     
                                    
                
                دوتاری چرب و رنگ ورو رفته را در بغل گرفته بود و تلاش کرد که در راهروی اتوبوس جاگیر شود.
                                    کد خبر: ۱۵۱۵۲۸   تاریخ انتشار                        : ۱۴۰۱/۱۲/۰۳
                                 
                
                                
                                     
                                    
                
                بعد سالها نقره خانم وانت سوار شدیم، یاد از جوانی کردیم، کیفور شدیم، یکان خواننده خوش صدایی هم توی آن ماسماسک ماشین میخواند.
                                    کد خبر: ۱۵۱۱۸۳   تاریخ انتشار                        : ۱۴۰۱/۱۲/۰۱
                                 
                
                                
                                     
                                    
                
                همه میآیند حرم شما و چیزی میخواهند که از شما بگیرند، ولی من همان دیوانه  همیشگی ام...
                                    کد خبر: ۱۵۰۴۱۳   تاریخ انتشار                        : ۱۴۰۱/۱۱/۲۶
                                 
                
                                
                                     
                                    
                
                اولین بار چه کسی گفت دلتنگی؟ یعنی چه دلتنگی؟ آدم با دلش که دلتنگ نمیشود.
                                    کد خبر: ۱۵۰۰۶۲   تاریخ انتشار                        : ۱۴۰۱/۱۱/۲۴
                                 
                
                                
                                     
                                    
                
                من هم در اینجا تهران میباشم و سرباز میباشم، من دلم از برای تو بسیار تنگ میباشد و دوست دارم زودتر بیاییم به محی آباد و در آنجا ازدواج کنیم، ما پادگانمان خیلی از شهر دور است و فخط؟!
                                    کد خبر: ۱۴۹۵۶۶   تاریخ انتشار                        : ۱۴۰۱/۱۱/۲۰
                                 
                
                                
                                     
                                    
                
                دکتر حکم کرده بود ریه راحله تحمل هوای تهران را ندارد باید بزنند بیرون و دوماه طول کشیده بود تا اینجا را پیدا کرده بود.
                                    کد خبر: ۱۴۹۲۲۳   تاریخ انتشار                        : ۱۴۰۱/۱۱/۱۸
                                 
                
                                
                                     
                                    
                
                بی بی چادر به کمر بسته و خودش با تمام کمردردش چشم از دیگها بر نمیداشت.
                                    کد خبر: ۱۴۸۸۱۴   تاریخ انتشار                        : ۱۴۰۱/۱۱/۱۶
                                 
                
                                
                                     
                                    
                
                نوک بینی اش سرخ شده بود، گوش هایش دو گلبرگ یخ زده بود، باد توی موهای تنباکویی اش میپیچید و سرما را  معطر میکرد.
                                    کد خبر: ۱۴۸۴۲۹   تاریخ انتشار                        : ۱۴۰۱/۱۱/۱۲
                                 
                
                                
                                     
                                    
                
                اسم زلزله هر کجای جهان بیاید در دلم همه تسبیحهای جهان پاره میشوند و همه انارهای دنیا ترک میخورند.
                                    کد خبر: ۱۴۷۹۹۱   تاریخ انتشار                        : ۱۴۰۱/۱۱/۱۰