این ترانه از آخرین سرودههای رضوی حامد عسکری است که به قول خودش مرتکب آن شده است.
کد خبر: ۱۵۵۱۳۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۲/۲۴
میگویم نقره خانم دیدید این طفلی پیروز را؟ بمیرم چشمهاتان اشکی شد، حق هم دارید دورتان بگردم.
کد خبر: ۱۵۳۴۴۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۲/۱۴
گوشی اش را از توی جیبش د رآورد. جست وجو کرد زیارت عاشورا با صدای فرهمند و دکمه پلی را زد و گذاشت روی سینه مسعود.
کد خبر: ۱۵۲۷۶۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۲/۱۰
در هر شهری که قدم میگذاشتیم و با اهالی اش اختلاط میفرمودیم اصرار اکید داشتند که شهرشان مرکز کاینات است و خداوند در هیچ جای دیگری شهری، چون شهر آنها خلق نکرده است.
کد خبر: ۱۵۲۳۲۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۲/۰۸
دوتاری چرب و رنگ ورو رفته را در بغل گرفته بود و تلاش کرد که در راهروی اتوبوس جاگیر شود.
کد خبر: ۱۵۱۵۲۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۲/۰۳
بعد سالها نقره خانم وانت سوار شدیم، یاد از جوانی کردیم، کیفور شدیم، یکان خواننده خوش صدایی هم توی آن ماسماسک ماشین میخواند.
کد خبر: ۱۵۱۱۸۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۲/۰۱
همه میآیند حرم شما و چیزی میخواهند که از شما بگیرند، ولی من همان دیوانه همیشگی ام...
کد خبر: ۱۵۰۴۱۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۱/۲۶
اولین بار چه کسی گفت دلتنگی؟ یعنی چه دلتنگی؟ آدم با دلش که دلتنگ نمیشود.
کد خبر: ۱۵۰۰۶۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۱/۲۴
من هم در اینجا تهران میباشم و سرباز میباشم، من دلم از برای تو بسیار تنگ میباشد و دوست دارم زودتر بیاییم به محی آباد و در آنجا ازدواج کنیم، ما پادگانمان خیلی از شهر دور است و فخط؟!
کد خبر: ۱۴۹۵۶۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۱/۲۰
دکتر حکم کرده بود ریه راحله تحمل هوای تهران را ندارد باید بزنند بیرون و دوماه طول کشیده بود تا اینجا را پیدا کرده بود.
کد خبر: ۱۴۹۲۲۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۱/۱۸
بی بی چادر به کمر بسته و خودش با تمام کمردردش چشم از دیگها بر نمیداشت.
کد خبر: ۱۴۸۸۱۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۱/۱۶
نوک بینی اش سرخ شده بود، گوش هایش دو گلبرگ یخ زده بود، باد توی موهای تنباکویی اش میپیچید و سرما را معطر میکرد.
کد خبر: ۱۴۸۴۲۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۱/۱۲
داستان صوتی با عنوان «این داستان حقیقت دارد» به قلم حامد عسکری را در ادامه بشنوید.
کد خبر: ۱۴۸۰۴۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۱/۱۰
اسم زلزله هر کجای جهان بیاید در دلم همه تسبیحهای جهان پاره میشوند و همه انارهای دنیا ترک میخورند.
کد خبر: ۱۴۷۹۹۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۱/۱۰
نبات چوب دارش را داشتم توی چای می چرخاندم و از بخار چای و نبات زعفرانی لذت می بردم که پرگاز پیچید توی دایره میدان.
کد خبر: ۱۴۷۲۶۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۱/۰۵
راستش نقره خانم من این روزها خیلی بیشتر از قبل گریه میکنم، من مانده ام کی گفته این حرف را که مرد گریه نمیکند
کد خبر: ۱۴۷۰۳۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۱/۰۴
درست است آقایان رجال مملکتی خیلی مقبولی نداریم، تا آنچه باید، فرسخها راه داریم، ولی خودمان رعیت هم به هم رحم نمیکنیم.
کد خبر: ۱۴۶۶۵۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۱/۰۲
نقره خانم چه بر سر عشق و همزیستی و دل شریکی میآید که بعد سنواتی مرد نوعی و زن نوعی یخ میکند، دل به زندگی نمیدهد و بر تنور محبت هیزمی نمیاندازد.
کد خبر: ۱۴۶۲۳۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۰/۲۹
من میگویم زمستان خدا علی القاعده وقتی این جوری برفش برف باشد نه حرف، بسیار فصل خوشایندی است.
کد خبر: ۱۴۵۸۹۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۰/۲۷
هنوز از گیجی غم حاج قاسم در نیامده بودیم که به غم پرواز اوکراین مبتلا شدیم، کلمهها یاری نمیکرد.
کد خبر: ۱۴۴۳۸۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۰/۱۹