میشل ستبون را شاید بتوان باهوشترین عکاسی دانست که انقلاب اسلامی ایران را عکاسی کرده است.
کد خبر : ۲۱۲۴۵۶
۱۴۰۲/۱۱/۲۹ - ۱۴:۳۴
عکس را، عکاس خانه دربار مظفری از جلو ورودی عمارت بهارستان ثبت کرده است. آدمهای خیره شده به دوربین جمعی از نمایندگان دوره اول مجلس شورای ملی همراه با مردم عصر قاجار هستند که تازه با پدیده انتخابات روبه رو شده اند.
کد خبر : ۲۱۲۲۰۳
۱۴۰۲/۱۱/۲۸ - ۱۴:۴۳
«شهیدی دیگر افتاد!» این نامی است که دیویدبارنت بر ذیل این عکس گذاشته است.
کد خبر : ۲۱۰۵۰۴
۱۴۰۲/۱۱/۱۷ - ۱۹:۵۰
رابرت فرانک، عکاس مستند و مشهور قرن بیستم میگوید: عکاس با جهان اطرافش باید مثل یک شاعر عمل کند.
کد خبر : ۲۱۰۰۲۲
۱۴۰۲/۱۱/۱۵ - ۱۴:۰۹
دیوید بارنت عکاس مجله تایم و یکی از چهرههای شاخص فتوژورنالیسم در روزهای اوجگیری انقلاب اسلامی ۱۳۵۷ به مدت ۴۴ روز در ایران حضور داشت و عکسهای شاخصی را از اتفاقات آن روزها ثبت کرد.
کد خبر : ۲۰۹۷۸۲
۱۴۰۲/۱۱/۱۴ - ۱۰:۵۹
اصولا دیوارهای محکم و استوار نسبت و قرابتی محکم با پدران دارند.
کد خبر : ۲۰۸۰۹۲
۱۴۰۲/۱۱/۰۴ - ۱۳:۵۵
پیرمرد همانجا روی خاکها یله شده بود، پاهایش را دراز کرده بود و با دست هایش زانوانش را میمالید تا بلکه درد پاها ملایم شود. فرزاد همچنان گوشی اش را بالا نگه داشته بود و به این سو و آن سو میرفت تا بلکه در نقطهای آنتن بدهد، زیر لب غرولند میکرد: آخه این پیکان جاش باید تو موزه باشه نه این جاده ...
کد خبر : ۱۸۴۱۰۷
۱۴۰۲/۰۶/۲۲ - ۱۷:۳۰
مامان هر وقت دلش میگرفت میرفت حرم امام رضا (ع). هروقت غمگین میشد میرفت حرم امام رضا (ع). هر وقت بابایی میرفت مأموریت پشت بندش هم مامان میرفت حرم. آن باری هم که داداش قاسم رفت سربازی بعدش بلافاصله چادرش را برداشت رفت حرم.
کد خبر : ۱۸۳۸۹۲
۱۴۰۲/۰۶/۲۱ - ۱۷:۱۴
میرزا یحیی کارمند اداره ثبت بود. عیالش، بی بی نوریه، هفت سالی از او کوچک تر. به روایت دستخط مندرج در پشت این عکس، به سال ۱۳۴۹ هجری خورشیدی و به واسطه قبولی آقا جلال در دانشگاه مشهد، برای اولین مرتبه به حرم حضرت مشرف شدند و البته چند روزی مهمان آقای نادر رحمتی و همسر او بودند.
کد خبر : ۱۸۳۵۹۶
۱۴۰۲/۰۶/۲۱ - ۱۱:۱۳
ننه فتیر را برای این فتیر میگویند که هر ساله سر همان تاریخ در اوایل پاییز فتیر میپزد و پخش میکند بین همسایه ها.
کد خبر : ۱۸۳۲۳۷
۱۴۰۲/۰۶/۱۸ - ۱۷:۳۴
اربعین نزدیک است و من همچنان آن خاطرات شبانه اول محرم را به یاد میآورم. گاهی پیش پدربزرگ میروم و از آن خاطرات میگویم.
کد خبر : ۱۸۲۷۳۸
۱۴۰۲/۰۶/۱۴ - ۱۷:۳۴
«مادرو» کدخدای محله شنبدیها بود. البته که شهرتش به دیگر محلات قدیمی بوشهر هم رسیده بود. کدخدا بود. چون تقریبا گره هر کار و مسئلهای را چاره بود.
کد خبر : ۱۸۲۵۴۳
۱۴۰۲/۰۶/۱۳ - ۱۴:۵۵
تقصیر من بود که به شب خوردیم و فرصت استراحت قبل از غروب آفتاب را از دوستانم گرفتم.
کد خبر : ۱۸۲۳۷۱
۱۴۰۲/۰۶/۱۲ - ۱۳:۱۸
پارسال توی یکی از همان روزهای گرم منتهی به اربعین بود که از گرمای میانه روز دوتایی پناه برده بودیم به یک موکب روستایی عراقی تا غروب شود و راه بیفتیم.
کد خبر : ۱۸۲۱۷۲
۱۴۰۲/۰۶/۱۱ - ۱۳:۲۴
یک بار توی نوجوانی با پیاده و سواره روی کامیون و شتر این مسیر را رفته بود. سفری که آن موقعها شاید رفت و برگشتش دوماه طول میکشید. ولی الان هفتاد سالش است و وسط تابستان.
کد خبر : ۱۸۱۵۳۶
۱۴۰۲/۰۶/۰۷ - ۱۴:۳۶
روزای عجیبی بود! کرونا و روزهای تلخش. مادر گفت: امیدوارم به حق این شبهای عزیز دیگه همچین وضعیتی برنگرده.
کد خبر : ۱۸۱۳۲۸
۱۴۰۲/۰۶/۰۶ - ۱۴:۰۹
آقا جان یک گله شتر داشت در حوالی طبس. در واقع او یک شتربان بود. روز عاشورا در اصفهک مراسم خاصی بود.
کد خبر : ۱۸۰۹۶۶
۱۴۰۲/۰۶/۰۴ - ۱۵:۰۴
اگر توی ایام عید نوروز به «ماه آباد» گذرتان افتاد همه جوره هرم داغ حرار ت این رقابت را حس خواهید کرد. حساسیتش از فینال جام جهانی بین برزیل و آرژانتین هم بالاتر است.
کد خبر : ۱۸۰۱۳۵
۱۴۰۲/۰۵/۲۹ - ۲۰:۰۵
تلفن زنگ خورد! نگاهی بهش انداخت، اما سعی کرد خودش را بی تفاوت نشان بدهد.
کد خبر : ۱۷۹۸۳۲
۱۴۰۲/۰۵/۲۸ - ۱۵:۴۴
توی کوچه پس کوچههای سرشور، جایی است که زندگی از خروس خوان با آدمهایی شروع میشود که به قصد نماز و زیارت راهی حرم میشوند.
کد خبر : ۱۷۹۶۴۹
۱۴۰۲/۰۵/۲۶ - ۱۶:۴۷