۱۵ درصد مشهدی‌ها، مالک اراضی قولنامه‌ای هستند| لایحه تشویق تفکیک اراضی در دستور کار شهرداری خلیل موحد جانشین هاشم دائمی در شورای شهر مشهد شد سازمان مدیریت حمل‌ونقل بار درون‌شهری شهرداری مشهد، نمونه ای از یک سازمان موفق است افتخارات طلایی هادی رضایی، دارنده نشان مشهدالرضا(ع) | از معلولیت تا قهرمانی جهانی برگزیده نشان مشهد الرضا (ع) در سال ۱۴۰۲: این رویداد فضایی برای معرفی افراد سرآمد است هوای امروز مشهد، برای گروه‌های حساس ناسالم است (۳ دی ۱۴۰۳) | برای مقابله با آلودگی هوا باید برنامه‌محور پیش برویم افزایش چشمگیر آلاینده‌ها در مشهد | هوای کلانشهر مشهد امروز هم آلوده است (۳ دی ۱۴۰۳) هشدار خودمراقبتی برای شهروندان کلانشهر مشهد صادر شد | مشهدی‌ها ماسک تنفسی بزنند (۳ دی ۱۴۰۳) «کافه بازی»، «کافه علم» و «کافه کارآفرینی» ویژه دختران مشهدی احداث می‌شود شهردار مشهد: بوستان‌های «بهشت» و «آفتاب» ویژه بانوان به زودی به بهره‌برداری می‌رسد مبدا تعیین مسافت شهر مشهد از سایر شهر‌ها کجاست؟ چهارمین کنفرانس بین‌المللی برنامه‌ریزی و مدیریت شهری در مشهد مقدس برگزار می‌شود نشان مشهدالرضا(ع) باعث رونق فعالیت‌های مردمی و جهادی می‌شود لزوم معرفی مشهد به عنوان دومین کلانشهر مذهبی دنیا روزشماری وقایع انقلاب اسلامی در مشهد، از اول تا چهارم دی‌ماه ۱۳۵۷ (بخش اول) | بیمارستان شاه‌رضا، پایگاه انقلاب مشهد آغاز هفته ملی مشهد با اجرای برنامه‌های ویژه فرهنگی، هنری و گردشگری جذب ۲۱ بانوی آتش‌نشان در مشهد ابلاغ برنامه‌های استقبال از بهار ۱۴۰۴ در مشهد از نیمه دی‌ماه هوای کلانشهر مشهد، همچنان آلوده است (۲ دی ۱۴۰۳) ناصحی: رویداد نشان مشهد الرضا(ع) باید در سطح ملی و بین المللی دیده شود نشان مشهد الرضا(ع)؛ فرصتی برای آشنایی نسل آینده با چهره‌های تاثیرگذار اقتصادی مشهد
سرخط خبرها

دلال‌های علاف و حلیم‌هایی که قاز می‌کشید | نگاهی به ۲ پیشه از حرفه‌های رایج در مشهد قدیم

  • کد خبر: ۴۶۷۸۰
  • ۲۳ مهر ۱۳۹۹ - ۱۱:۳۱
دلال‌های علاف و حلیم‌هایی که قاز می‌کشید | نگاهی به ۲ پیشه از حرفه‌های رایج در مشهد قدیم
محمود ناظران‌پور - تاریخ‌پژوه
«علافی» از شغل‌هایی است که در قدیم بسیار بیشتر از امروز رواج داشت. مغازه‌های علافی در مشهد قدیم، عموما نزدیک دروازه‌ها مانند دروازه پایین‌خیابان، دروازه‌قوچان و دروازه نوغان بودند. علافی، به کار فروش علوفه گفته می‌شد و شامل فروش جو و گندم و ارزن و امثال آن هم می‌شد. علاف‌ها که غالبا افراد ثروتمندی بودند، به‌جز این فعالیت‌ها دستی هم در تجارت داشتند؛ یعنی اجناس و تولیدات روستاییان و مالداران و باغداران را سلف‌خری یا پیش‌خرید می‌کردند. در زمستان که زارعان برای گذران امور خود، به پول نقد احتیاج داشتند، با قراردادی فی‌مابین، به آنان مبالغی به‌عنوان «تقاوی» یعنی یاری‌رسانی، می‌پرداختند. کشاورز‌ها و مالداران، شیر، پشم، صیفی‌جات، خربزه، میوه و هرآنچه حاصل می‌کردند، به علافان می‌دادند یا از طریق ایشان می‌فروختند. جالب آنکه هر دو طرف هم کمترخلف وعده می‌کردند و به حلال و حرام معتقد بودند؛ به‌ویژه روستاییان.
 
درکنار این، حرفه دلالی هم بود که در گویش مشهدی به آن «دلّاری» می‌گفتند. این واژه امروز در عالم اقتصاد و در فضای اجتماعی، معنای چندان پسندیده‌ای ندارد و عموما به رفتار کسانی اطلاق می‌شود که بی‌هیچ فعالیتی، سود‌های کلانی به جیب می‌زنند، اما در گذشته این‌طور نبود. دلال‌ها افرادی بودند چرب‌زبان و آشنا با همه فروشندگان و خریداران خرد و کلان شهر. آن‌ها اجناس را رویت، معرفی و مبادله می‌کردند و «دو سر دلاری» می‌گرفتند و همیشه هم موقع دریافت دستمزدشان، جاروجنجال و جروبحث به راه بود، با این حال هیچ‌گاه ندیدم که در کارشان دروغ و ریاکاری باشد. دلالی شغل بسیار پرزحمتی بود و آدم‌های دلال، بیشتر از این سر شهر به آن سر شهر درحال دویدن و رفت‌وآمد بودند. بخشی از دلال‌ها هم بین بالاخیابان و ته‌خیابان کار می‌کردند و معمولا اقلام موردنیاز کاسب‌های بالاخیابان را از علاف‌های ته‌خیابان تامین می‌کردند. «دلوسازی» از دیگر مشاغل متداول در قدیم بود که در گویش مشهدی به آن «دول‌سازی» می‌گفتند. دلو، ابزار پرکاربردی در زندگی قدیم بود. هنوز هم در بنایی و چاه‌کنی و... دلو، ابزاری کارآمد و پرکاربرد است و مشتری‌های خودش را دارد. دلوسازی یک کار فنی بود و به خبرگی نیاز داشت. دلو‌ها دو گونه بود. یکی قدری کوچک‌تر برای حمل خاک و گل از چاه و قنات و دیگری بسیار بزرگ با گنجایش بیش از ۵۰ لیتر آب برای آب کشیدن از چاه‌های عمیق.
 
اوایل، دلو یا دول را از حلبی می‌ساختند یا در پاره‌ای موارد، مثل کار مقنیان، از شکمبه گاو. غش حلیم هم از همین شکمبه‌ها حاصل می‌شد. افرادی که حلیم ارزان می‌فروختند، به‌جای گوشت، از شکمبه گوسفند که تار‌های بلند دارد و کش می‌آید (در گویش مشهدی: قاز می‌کشد)، استفاده می‌کردند که البته عمومیت نداشت و کار ناپسندی بود. دلوی که از شکمبه گاو درست می‌شد، شاید تا ۲۰ من، خاک و سنگ را می‌توانست از ته چاه بالا بیاورد. دورش یک حلقه آهنی بود که دهنه دلو به حساب می‌آمد. از دو طرف این حلقه فلزی، طناب رد می‌کردند که می‌شد دسته دلو و ریسمان را به آن می‌بستند و با چرخ چاه، خاک و سنگ را بالا می‌آوردند. یادم می‌آید در همین مقبره خواجه‌اباصلت که در دامنه کوه‌های خشک «چینگ‌کُلاغ» قرار دارد، چاهی به عمق شاید ۱۰۰ متر حفر کرده بودند تا به آب رسیده بود. بر فراز چاه، قرقره‌ای بزرگ وجود داشت که همیشه روغن‌کاری می‌شد و دور آن ریسمانی برای همان ژرفا پیچیده بود. بغل آن منبعی بلند ساخته بودند و فردی هم بود که آن دول بزرگ آب را در منبع خالی می‌کرد.
 
در سوی دیگر، زمین را به‌طور مورب، شیب‌دار حفر کرده بودند و اسبی را بر گردنش، وسیله‌ای محکم و نرم (خاموت) استوار کرده بودند و سر طناب محکم پنبه‌ای را بر گردن اسب بسته بودند. حیوان نجیب در سرازیری آن گودال به راه می‌افتاد و دول ۵۰ منی آب را بالا می‌کشید. دول را هم همان فرد در منبع خالی می‌کرد و اسب، سبکبار از آن شیب بالا می‌آمد و باز تکرار و تکرار تا منبع پر می‌شد. این برنامه برای مردم و البته بچه‌ها بسیار دیدنی بود. بعد‌ها که اتومبیل وارد کشور شد و ماشین‌ها بیشتر و بیشتر شدند، دلوسازها، از لاستیک اتومبیل برای ساخت دلو استفاده می‌کردند. آن‌ها آج لاستیک‌ها را با گزن جدا می‌کردند و از قسمتی که الیاف محکم دارد، دول درست می‌کردند و کم‌کم استفاده از شکمبه گاو منسوخ شد. این شغل هنوز هم کم‌وبیش رواج دارد؛ هرچند تعداد کسانی که به این حرفه می‌پردازند، بسیار کم شده است. در مشهد به این دول‌ها، «دول جیری» می‌گفتند و الان هم می‌گویند. در مشهد به هرچه کشسان باشد و از تیوب ماشین ساخته شده باشد، «جیری» می‌گویند.
گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->