درباره نویسنـده
امید مهدی نژاد

امید مهدی نژاد

شاعر و نویسنده

تعداد مطالب ۱۱۳
بازدید کل مطالب ۹۰۶۸۰
کامنت های مطالب ۲

آخرین مطالب امید مهدی نژاد

حکایت آهوی زیبا و شوهرِ خر

حکایت آهوی زیبا و شوهرِ خر

در روزگاران قدیم در یکی از دشت‌های ناحیه مرکزی، نرسیده به کوه بلند، آهوی زیبا و رعنایی زندگی می‌کرد که مرکز توجه رهگذران و گردشگران و شاعران و ادبای روزگار بود.
کد خبر : ۱۶۸۶۹۲
۱۴۰۲/۰۳/۲۱ - ۱۵:۴۰
حکایت روباهِ پیر و خرگوش

حکایت روباهِ پیر و خرگوش

در روزگاران نه چندان قدیم، گرگ جوان گرسنه‌ای که در جست وجوی غذا بود، در حاشیه جنگلی دوردست خرگوشی را دید که بی خبر از همه جا مشغول خوردن هویج بود.
کد خبر : ۱۶۶۶۷۹
۱۴۰۲/۰۳/۰۸ - ۱۳:۲۹
حکایت شیر و مدیر برنامه‌ ریزی‌ اش

حکایت شیر و مدیر برنامه‌ ریزی‌ اش

شیر رو به گرگ و روباه کرد و از اوضاع کاروبار آن‌ها پرسید. گرگ گفت: مدتی است بیکارم و البته مسئولان مقصر نیستند و تقصیر خودم است که بیکارم، چون اگر کسی واقعا دنبال کار باشد، آن را پیدا می‌کند.
کد خبر : ۱۶۵۵۷۵
۱۴۰۲/۰۳/۰۲ - ۱۸:۲۵
حکایت کشاورز خوشبخت و روباه بدبخت

حکایت کشاورز خوشبخت و روباه بدبخت

در روزگاران قدیم در روستایی واقع در مناطق دوردست مرد کشاورزی زندگی می‌کرد که به سختی در مزرعه کار می‌کرد و چراغ تولید را روشن نگه می‌داشت.
کد خبر : ۱۶۴۶۶۵
۱۴۰۲/۰۲/۲۸ - ۱۳:۴۶
حکایت زن شاکی و ببر کوهستان

حکایت زن شاکی و ببر کوهستان

در روزگاران قدیم در سرزمین گوگوریو، زنی زندگی می‌کرد که از شوهر خود شاکی بود.
کد خبر : ۱۶۳۹۷۷
۱۴۰۲/۰۲/۲۴ - ۱۹:۱۰
حکایت ملک بایسنقری و مشاور رسانه‌ای

حکایت ملک بایسنقری و مشاور رسانه‌ای

در روزگار حکمرانی ملوک بایسنقری بر سرزمین‌های باختری، یکی از ملوک بایسنقری برای وفاق ملی و تألیف قلوب و استفاده بهینه از سلیقه‌های مختلف سیاسی، جشن بزرگی برپا کرد.
کد خبر : ۱۶۳۴۵۹
۱۴۰۲/۰۲/۲۱ - ۱۵:۱۵
حکایت مرد سنگ شکن و رضایت شغلی نرم

حکایت مرد سنگ شکن و رضایت شغلی نرم

در روزگاران قدیم در سرزمین‌های شمالی مردی زندگی می‌کرد که به شغل سنگ شکنی مشغول بود، اما از شغل خود رضایت شغلی نداشت.
کد خبر : ۱۶۲۸۶۶
۱۴۰۲/۰۲/۱۸ - ۱۸:۵۰
حکایت پاره آجر و حکایت یونولیت

حکایت پاره آجر و حکایت یونولیت

مرد صاف و ثروتمندی که دارای یک شرکت صادرات و واردات (با گرایش واردات) و تعدادی مغازه در پاساژ‌های تهران و مشهد و فیروزکوه و یک ویلای فوق لاکچری در شمال بود، برای خرید یک اتومبیل گران قیمت به یکی از نمایشگاه‌های اتومبیل واقع در عباس آباد مراجعه کرد.
کد خبر : ۱۶۲۳۸۶
۱۴۰۲/۰۲/۱۶ - ۱۲:۳۰
حکایت قطره عسل دارویی و سلسله وقایع وابسته

حکایت قطره عسل دارویی و سلسله وقایع وابسته

در روزگار پادشاهی سلسله مامان شاهیان در نواحی مرکزی سرزمین‌های شرقی، روزی یک مرد شکارچی که همراه با سگ شکاری اش مشغول جست وجوی شکار بود.
کد خبر : ۱۶۱۷۷۲
۱۴۰۲/۰۲/۱۲ - ۱۷:۲۲
حکایت شمع و یک شهروند جَلَب

حکایت شمع و یک شهروند جَلَب

در روزگاران قدیم در یکی از مناطق سردسیر شخصی زندگی می‌کرد که ادعا می‌کرد سردش نمی‌شود.
کد خبر : ۱۶۱۱۷۱
۱۴۰۲/۰۲/۰۹ - ۱۴:۵۵
حکایت هنرنمایی برادر چهارم سر قبر پدر

حکایت هنرنمایی برادر چهارم سر قبر پدر

مردی که چهار پسر داشت، پس از آنکه پزشکان جوابش کردند و در بستر مرگ افتاد، پسرانش را صدا زد که نزد او بیایند و به وصیت او گوش فرا دهند. چهار پسر آمدند و در کنار بالین پدر نشستند.
کد خبر : ۱۶۰۲۸۹
۱۴۰۲/۰۲/۰۴ - ۱۴:۵۹
حکایت طبیعت گرد ساده و یوز خال خالی

حکایت طبیعت گرد ساده و یوز خال خالی

روزی طبیعت گرد که در جریان طبیعت گردی خود درحال عبور از جاده‌ای کوهستانی بود، ناگهان صدای ناله‌ای شنید.
کد خبر : ۱۵۸۷۹۱
۱۴۰۲/۰۱/۲۶ - ۱۸:۰۷
حکایت ۳  حسود

حکایت ۳  حسود

در روزگار ملوک الطوایفی، در حوالی نواحی مرکزی، سه شخص از روی اتفاق با یکدیگر هم سفر شدند.
کد خبر : ۱۵۵۶۰۴
۱۴۰۱/۱۲/۲۷ - ۱۳:۴۹
حکایت تکنیک روان شناسی و تاکتیک زبان بازی

حکایت تکنیک روان شناسی و تاکتیک زبان بازی

در روزگاران نه چندان قدیم در یکی از کشور‌های منطقه زن و شوهری با هم زندگی می‌کردند که هردو نسبتا اهل مطالعه بودند و هرازچندگاه مقالات و یادداشت‌های مجلات و سایت‌های وزین را مطالعه می‌کردند.
کد خبر : ۱۵۵۱۳۹
۱۴۰۱/۱۲/۲۴ - ۱۴:۴۱
حکایت مدیر علاقه‌مند و آینده روشن

حکایت مدیر علاقه‌مند و آینده روشن

متخصص شبکه سازی و امنیت سیستم‌ها وقتی وارد شرکت شد و در دفتر مدیر شرکت قرارداد شبکه سازی و امنیت سیستم‌ها را با دستمزد گزاف امضا کرد و خواست شبکه سازی و امنیت سیستم‌ها را آغاز کند، ناگهان چشمش به یک ویلن افتاد که بر دیوار مدیر شرکت نصب شده بود.
کد خبر : ۱۵۴۳۲۴
۱۴۰۱/۱۲/۲۰ - ۱۹:۲۲
حکایت گنج پنهان و غول باهوش

حکایت گنج پنهان و غول باهوش

در روزگاران قدیم در ساحل دریا مرد ماهیگیری زندگی می‌کرد که مانند سایر مردان ماهیگیر در روزگاران قدیم هرروز سوار قایقش می‌شد و به دریا می‌رفت و در دریا تور می‌انداخت و ماهی صید می‌کرد و با فروش آن‌ها زندگی خود و خانواده‌اش را تأمین می‌نمود.
کد خبر : ۱۵۳۶۶۸
۱۴۰۱/۱۲/۱۵ - ۱۵:۰۷
حکایت دو پند دیرهنگام

حکایت دو پند دیرهنگام

در یکی از کشور‌های ناحیه بالکان، مرد جوانی زندگی می‌کرد که به نوبه خود آخرین فرزند خانواده بود و برادران و خواهرانش و سایر فرزندان خانواده برای خود تشکیل خانواده داده و در شهر‌ها و کشور‌های دیگر زندگی می‌کردند و وی در کنار پدر و مادر پیر و فرتوتش زندگی می‌کرد.
کد خبر : ۱۵۳۴۴۳
۱۴۰۱/۱۲/۱۴ - ۱۳:۰۶
حکایت رصد اخبار و فلان و بیسار + روباه اضافه

حکایت رصد اخبار و فلان و بیسار + روباه اضافه

در روزگاران قدیم، دو پیچ تاریخی مانده به دوران معاصر، در ناحیه شرقی جنگل دوردست، کلاغی زندگی می‌کرد که اسباب شگفتی همگان بود، زیرا نه قارقار می‌کرد و نه از این شاخه به آن شاخه می‌پرید، بلکه دائما روی شاخه درختی نشسته بود و به افق‌های دوردست خیره می‌شد.
کد خبر : ۱۵۲۹۷۵
۱۴۰۱/۱۲/۱۱ - ۱۹:۱۵
حکایت پاسخ قانع کننده حکیم سمرقند

حکایت پاسخ قانع کننده حکیم سمرقند

در روزگاران قدیم در شهر بلخ جوانی زندگی می‌کرد که پرسش‌های بسیاری داشت و به جوان بسیارپرسش کننده مشهور بود.
کد خبر : ۱۵۲۵۸۹
۱۴۰۱/۱۲/۰۹ - ۱۴:۳۶
حکایت غلامی که وزیر شد و برعکس

حکایت غلامی که وزیر شد و برعکس

قربانشاه اول، بنیان گذار و نخستین پادشاه سلسله قربانشاهیان، که در وقت اضافه نیمه اول قرن نهم بر بخشی از نواحی مرکزی حکومت کردند، روزی که حوصله اش سر رفته بود وزیرش را نزد خود خواند.
کد خبر : ۱۵۱۳۳۴
۱۴۰۱/۱۲/۰۲ - ۱۵:۵۲
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->