هرچند از قدیم گفتهاند در مثل مناقشه نیست، اما وقتی آقای رئیسجمهور در آیین گشایش مدرسهها گفت: «امسال سال انضباط دقیق دانشآموزان است، چیزی شبیه پادگانهای آموزشی نیروهای مسلح»، برخیها از این سخن برآشفتند. در یک کلام، واکنش انتقادی افرادی که زبان بهگلایه گشودند، این است: «آقای رئیسجمهور، توصیه به انضباط پادگان نظامی برای نهاد مدرسه! چرا؟»
برخی دیگر پا را فراتر گذاشتند و گفتند آقای رئیسجمهور که پیشترها خودش را «حقوقدان» مینامید و نه «سرهنگ»، شایسته بود که از چنین شبیهسازی و تمثیلی پرهیز میکرد. در این میان، کیست که نداند، مانند هر بحث دیگر در جامعه سیاستزده ما که بالقوه و در ذات خودش ظرفیت تبدیل به مناقشه سیاسی را دارد، این بحث هم میتواند بیدرنگ از مسیر نقد حرفهای منحرف شود و بهخدمت چالشهای سیاسی تنشزا درآید.
بیگمان، اما افرادی هم هستند که بیاعتنا بهشاخوشانهکشیدنهای «حیدری/ نعمتی»، سر سوزنی نمیخواهند در آتش نزاع و درگیریها بدمند و دوقطبیهای زیانبار و کاهنده را تشدید کنند؛ هرچند اینان سکوت را نیز جایز نمیدانند و نقدونقادی را وظیفه شهروندی، قانونی و شرعی خودشان برمیشمارند. از این زاویه نگاه، اکنون بار دیگر میتوان این پرسش را روی میز نهاد و پرسید: «آقای رئیسجمهور، چرا نظم پادگانی، آن هم در نهاد آموزشوپرورش؟»
شاید اگر بر مدار انصاف بهپیش برویم و از «منقال» (گوینده) بگذریم و بر «ماقال» (گفتهشده) تمرکز کنیم، فهم سخن چندان سخت نیست. رئیسجمهور «نظم پادگانی» را شاید از آن بابت بهعنوان شاهدمثال میآورد تا بهعنوان تراز «نظمحداکثری» در جامعه که بهاصطلاح، مو لای درزش نمیرود و خدشهپذیر نیست و بسیاری از پسرهای ایرانی دستکم یکبار تجربهاش کردهاند، اهمیت نظم و انضباط را به مدیران و آموزگاران مدرسهها، خاصه در روزگار حساس کرونایی، گوشزد کند. تا اینجا میتوانیم از یکسو بحث را تمامشده بدانیم و دفتر سخن را ببندیم، اما این سکه گویی روی دیگر هم دارد.
بهباور برخی نقادان، اگر کمی مته بهخشخاش بگذاریم و توجه کنیم که مخاطب سخن، جامعه فرهنگی کشور است که دلالتها و اشارتها را میشناسد و «زبان ارتباطی» خاص خودش را میطلبد، تمثیل «نظم پادگانی» آنهم از سوی آقای رئیسجمهور، اشارتی سزامند و درخور نیست. از نگاه نقادان، نظم پادگانی صدالبته میتواند و باید الگو باشد، اما برای همان پادگان نظامی و سازوکارهای مرتبط با آن.
در این میان، نکته ظریف دیگر این است که نظم پادگانی بهعنوان گونهای از نظم بیشینهای و تشدیدشده، گاه (هرچند بهدرستی) چنان سختگیرانه است که نظامیها نیز خودشان در همه بخشهای سازمانهای نظامی و انتظامی از آن بهره نمیگیرند؛ چنانکه نظم موجود در ستادها و بخشهای اداری و پشتیبانی، همسنگ و هموزن با نظم درونپادگانی نیست.
ادامه این بحث، ما را به پیامدهای اجرای نظم پادگانی در مدرسه میکشاند. آنجا (پادگان)، آداب انضباطی و کارویژههای خودش را دارد. برای نمونه، اگر رفتار غیرانضباطی از یک فرد در پادگان دیده شود، «تنبیه برای همه و تشویق برای یک نفر» است. خدمت سربازی که خاستگاه فیزیکیاش پادگان است، با «اطاعتپذیری» و «امر امر مافوق است» همواره پیوند دارد که برای آن سازوکار شاید تنها گزینه ممدوح و پسندیده نیز باشد، زیرا اقتضای ذاتی آن محیط و چهبسا راهگشاست. اما آیا میتوان تصور کرد که درپیشگرفتن چنین رویکردی در نهاد آموزشوپرورش تا چه اندازه خانمانبرانداز است؟
نهادی فرهنگی که به «اقناعکردن»، «درونیسازی انضباط»، «تأکید بر اصل تشویق»، «رویکرد به زمینهها و الگوهای فرهنگی نظم»، «پرهیز از اجبار و مهندسی از بالا» و «مشارکتجویی دانشآموزان» باید چشم بدوزد. «کنش انتقادی» پرسشکردن پیرامون هر پدیده و بهزبانآوردن واژه «چرا؟» در مدرسهای که میخواهد تحولآفرین و آیندهساز باشد، ارزشمند و ستودنی است، اما کیست که نداند «چندوچونوچرا» کردن در پادگان نظامی تا کجا میتواند فرصتسوز و خطرآفرین باشد؟
آموزشوپرورش ما با همه بزکشدنها و اصلاحات ریزودرشت، بهباور برخی کارشناسان، همچنان دیانای نظام آموزشی مبتنی بر تلقین و تکرار و اجبار را بیشوکم در یاختههایش ذخیره دارد؛ تا جاییکه از «نظم پادگانی مدرسه برای کودکان ۷ ساله» سخن میگویند و آن را «قتل کودکی» فرزندان ما در نظام آموزشی کشور مینامند که این نظم «شبهپادگانی» تنیدهشده در تاروپود آموزشوپرورش ایرانی، شاید همان طنز تلخ ماجرا باشد که نظم پادگانی بهعنوان گونهای از نظم بیشینهای و تشدیدشده، گاه (هرچند بهدرستی) چنان سختگیرانه است که نظامیها نیز خودشان در همه بخشهای سازمانهای نظامی و انتظامی از آن بهره نمیگیرند؛ چنانکه نظم موجود در ستادها و بخشهای اداری و پشتیبانی، همسنگ و هموزن با نظم درونپادگانی نیست.