عیسی که از سربازی برگشت، عوض شد. رفت کلاسهای شبانه و درس خواند و باسواد شد.
کد خبر: ۱۳۶۶۷۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۹/۰۵
عیسی که دیگر اسمش عیسی نبود و پسردایی من نبود، مسیر زندگی اش عوض شد.
کد خبر: ۱۳۵۸۵۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۸/۳۰
عباس غفوری آن سال خواسته بود همه خانههای شهرک را گلدار کند.
کد خبر: ۱۳۵۶۵۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۸/۲۹
به یاد روزگار خودمان و به یاد آن احوالات، چند نام و چهره را که در یاد داشتیم، جست وجو کردیم و در پیشانی امر نبشتیم ستارخان.
کد خبر: ۱۳۵۶۴۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۸/۲۹
برادر عیسی، خب طبعا موسی بود. برعکس شخصیت شر و شیطان عیسی، همه به سر موسی قسم میخوردند.
کد خبر: ۱۳۵۴۶۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۸/۲۸
مراسم رونمایی از کتاب «متولد چهل و دو» مشتمل بر خاطرات مرحوم «حاج علی شمقدری» یار و همراه رهبر معظم انقلاب، ظهر امروز برگزار شد.
کد خبر: ۱۳۵۲۴۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۸/۲۶
عیسی یک سال با من فاصله سنی داشت، ولی انگار ۲۰ سال از من بزرگتر بود.
کد خبر: ۱۳۵۰۷۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۸/۲۵
آیین رونمایی از کتاب «متولد چهل و دو» همزمان با سالروز درگذشت مرحوم حاجعلیآقا شمقدری، برگزار میشود.
کد خبر: ۱۳۴۷۰۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۸/۲۳
هر دوسه تابستان پیش میآمد که برویم و یک ماهی آنجا خانه ننه بزرگ بمانیم.
کد خبر: ۱۳۴۴۱۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۸/۲۲
عمو کلبه حسن فقط دوست داشت برود مکه و رفته بود، ولی هروقت موقع نماز، تلویزیون کوچکشان خانه خدا را نشان میداد، باز چشم هایش پراشک میشد.
کد خبر: ۱۳۴۳۱۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۸/۲۱
نمیدانم چرا، ولی من آن موقعها هر وقت چشمم به «آلمان حیدریه» میافتاد، گمانم میرسید لابد مال زمانی بوده است که دیوار برلین نریخته بوده و آلمان غربی و شرقیای داشته ایم.
کد خبر: ۱۳۴۰۹۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۸/۱۹
خانم درمان، پیرزن چاق و مهربانی بود که در ایوان خانه ویلایی اش مینشست و رودخانه را تماشا میکرد.
کد خبر: ۱۳۳۷۹۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۸/۱۸
راستش بهار که رفته بودم قنات، بالای باغ باقرزادهها در استخر طبیعی، داخل قنات، ماهیهای درشتی دیده بودم و با خودم فکر میکردم حالا که آب کم شده است، حتما میشود ماهی گرفت.
کد خبر: ۱۳۳۳۹۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۸/۱۶
آن روز کولهها را برداشتیم و راه افتادیم. اول با اتوبوس رفتیم جاغرق و پیاده به سمت کردینه به راه افتادیم.
کد خبر: ۱۳۳۰۱۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۸/۱۴
کتاب «روایت محسن پاکیاری» کاری در حوزه تاریخ شفاهی دفاع مقدس است و خاطرات و مشاهدات و گاهی هم شنیدههای محسن پاکیاری، معاون عملیات لشکر ۱۹ فجر را از زبان خودش بازخوانی میکند.
کد خبر: ۱۳۲۹۶۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۸/۱۴
قبلاً جهان به قدر کوچه هایش قهرمان داشت، زبان داشت، داستان داشت.
کد خبر: ۱۳۲۷۵۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۸/۱۲
حامد عسکری - شاعر و نویسنده
کد خبر: ۱۳۲۷۵۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۸/۱۲
تا دوازده سیزده سالگی لباسی مخصوص خودم نداشتم. ما چهار تا برادر بودیم که لباسها را به نوبت تنمان میکردیم
کد خبر: ۱۳۲۵۶۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۸/۱۱
راننده به بقیه مسافرانی که مسیر دیگری را پیشنهاد میدادند، فقط با یک نچ جواب داد و بعد هم پایش را روی گاز گذاشت به سمت مقصد.
کد خبر: ۱۳۲۴۱۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۸/۱۰
از دوران بچگی هر موقع که میگفتیم کوه، منظورمان رفتن به پینه ور بود.
کد خبر: ۱۳۲۲۰۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۸/۰۹